حالا بیا برویم
برویم پای هر پنجره
روی هر دیوار و بر سنگ هر دامنه
خطی از خواب دوستت دارم تنهایی را
برای مردمان ساده بنویسیم
مردمان ساده بی نصیب من
هوای تازه می خواهند
ترانه روشن , تبسم بی سبب
و اندکی حقیقت نزدیک به زندگی
یادت هست
گفتی نشانی میهن من همین گندم سبز
همین گهواره بنفش
همین بوسه مایل به طعم ترانه است
ها ری را !
من به خانه برمی گردم
هنوز هم یک دیدار ساده می تواند
سر آغاز پرسه ای غریب
در کوچه باغ باران باشد