برایت میز را چیده ام ،
بشقاب هم گذاشته ام .
غذا هم میکشم.
بیا دیگر ، قرار است با هم حرف بزنیم
قرار است برایم خاطره های خنده دار تعریف کنی و من بلند بلند از ته دل بخندم آنقدر که چشمانم بسته شوند
و
تو بیایی گردنم را ببوسی
چای که میخوری بعد از غذا ؟ برایت چای هم دم کرده ام
قرار است برویم در بالکن چای بنوشیم میدانی که در بالکن فقط یک صندلی هست
قرار است من روی پای تو بنشینم ...
بشقاب هم گذاشته ام .
غذا هم میکشم.
بیا دیگر ، قرار است با هم حرف بزنیم
قرار است برایم خاطره های خنده دار تعریف کنی و من بلند بلند از ته دل بخندم آنقدر که چشمانم بسته شوند
و
تو بیایی گردنم را ببوسی
چای که میخوری بعد از غذا ؟ برایت چای هم دم کرده ام
قرار است برویم در بالکن چای بنوشیم میدانی که در بالکن فقط یک صندلی هست
قرار است من روی پای تو بنشینم ...