من از بازترين پنچره با مردم اين ناحيه صحبت كردم
حرفي از جنس زمان نشنيدم
هيچ چشمي عاشقانه به زمين خيره نبود
كسي از ديدن يك باغچه مجذوب نشد
هيچ كس زاعچه اي را سر يك پنجره جدي نگرفت
من به اندازه ي يك ابر دلم ميگيرد...
خب بعد از عمل سوزش زیاد داشتن. و نسبت له آفتاب حساس شدم. کتاب خوندن سخت شده کار با کامپیوتر و تی وی تعطیله. الانم با موبایل هستم. کمی سخته کارای روزمره رو خوب نمیتونم انجام بدم
خوبم ممنون..
این چه حرفیه...
من زیاد نمیام باشگا بیامم یا دارم با محدثه حرف میزنم تو خصوصی یا تو تایپیک معماری با مصالحی از جنس دلم..
تا کسی بم پیام نده پیام نمیدم
چرا اتفاقا خیلی حوصلم سر میره. امسال تصمیم داشتم واسه ارشد بخونم اما چشامو عمل کردم فعلا کتاب خوندن تعطیله....خودمم از این وضع ناراضیم. راستی تو شاغلی یا فقط درس میخونی؟