hadi1525
ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره
-
باباباابابابااااا جونی خودم.
شرح حال
پسر است دیگر:tooth:
مرررسی بابا جونیم
ﺷﻮﻫﺮﻩ ﺷﺐِ ﻳﮑﺸﻨﺒﻪ ﺩﻳﺮ ﺑﺮﻣﻴﮕﺮﺩﻩ ﺧﻮﻧﻪ
ﺍﺯ ﻣﻬﻤﻮﻧﻲ
ﺯﻧﺶ ﺳﺮﺵ ﺩﺍﺩ ﻣﻴﺰﻧﻪ ﻣﻴﮕﻪ :
ﺍﮔﻪ ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﻣﻨﻮ ﻧﺒﻴﻨﻲ ﭼﻪ ﺍﺣﺴﺎﺳﻲ
ﺧﻮﺍﻫﻲ ﺩﺍﺷﺖ ؟؟؟
ﺷﻮﻫﺮﻩ ﺧﻴﻠﻲ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻣﻴﮕﻪ :
ﺍﻳﻦ ﺧﻴﻠﻲ ﻋﺎﻟﻲ ﻣﻴﺸﻪ ...
ﺩﻭﺷﻨﺒﻪ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺷﻮﻫﺮﻩ ﺯﻧﺶ ﺭﻭ
ﻧﺪﻳﺪ ...
ﺳﻪ ﺷﻨﺒﻪ ﻭ ﭼﻬﺎﺭﺷﻨﺒﻪ ﻫﻢ ﮔﺬﺷﺖ ....
ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ , ﻭَﺭﻡِ ﭼﺸﻢ ﺷﻮﻫﺮﻩ ﮐﻤﻲ ﺑﻬﺘﺮ
ﺷﺪ
ﻭ ﺗﻮﻧﺴﺖ ﺑﺎ ﮔﻮﺷﻪ ﭼﺸﻤﺶ ﺯﻧﺶ ﺭﻭ
ﺑﺒﻴﻨﻪ
ﺑﻌﻌﻌﻌﻌﻌﻌﻌﻌﻌﻌﻠﻪ
الان میشه گفت دختـــــــــــــر است دیگر
از پسره پرسیدن
از۹۶ تا ماهی ۵۵ تا غرق شـــــــــــــد , چنـــــــــد تا ماهـــــــی داریم؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بله؟
مشغول جمع و منها بودی؟
تقصیره این مدرسه هاست که عمر شما رو به فنا دادن!
تا حالا کسی شنیده که ماهی غرق بشه؟
حتما الانم دانشجویی…. :|
برگرفته از منبع: پسر است دیگه
هادی خان دلبندم همون پسر بوده است ولاغیر
سه تا پسر سوار تاکسی میشن راننده میبینه پسرنبدون اینکه حرکت کنه میگه: رسیدیم
اولی کرایه میده پیاده میشه
دومی کرایه میده پیاده میشه
سومی میزنه تو سر راننده و میگه: دیگه هیچوقت انقد تند نرو..
پسر است دیگر
تابلو هلال احمر رو به ی دختر نشون میدن میگن : این علامت چیه ؟
میگه : خطر نزدیک شدن به ماه رمضان . . .اووووووووووففف بالاخره درست شد... این نتم با ما سر ناسازگاری داره...
واقعا... چش بسته غیب گفتی... اینقدرام گیج نیستم... منو چی فرض کردی هااااااااااا
آقا سوسکه..
میدونم هر رشته ای سختیه خودشو داره... ولی من واقعا دوسش دارم... سر کلاس نقشه کشیمون من عشق میکردم... همه میومدن از من سولاشونو میپرسیدن...( البته ریا نشه)
اوه اوه اوه بابا قهرمان.... چه نوشابه ای برا خودت باز میکنی شوما... دیابت نگیری؟؟؟...
واقعا؟؟؟... خب چرا زودتر نمیگی... حنجرم نابود شد...ویییییی ... مردم پسر خاله دارن مام داریم...
میترسی ازش؟؟؟
آره بخون... عالیههههههههههه...
منم عاشق معماری بودم ولی بد انتخاب رشته کردم رفتم برق.... ولی بعدا بهش علاقه مند شدم... ولی هنوزم دوسش دارم هزارتاااااااااااا.... ولی نمیتونم الان بخونمش.... راه خیلی طولانیه..
خالهههههههههههههههههه
خالههههههههههههههههه
خالهههههههههههههههه
خالهههههههههههههههههههه
خالهههههههههههه
خالهههههههههههههههه
خالههههههههههههههههههههه
خالههههههههههههههههههه
خالهههههههههههههههههههه
خالهههههههههههههههههههه
ایشالا قسمتتون بشه....
موضوعش اول فک میکنی عشقیه... ولی بعد که میری جلو ... خدای فلسفه ست... نه اینکه سنگین باشه ها نه... ولی معرکه ست...
نویسندش پائولو کوئیلو ست...چاکرییییییییییم...
شوما نگران نباش ... من اینقد بلند میگم تا بره...
وای ... یه ساعت پیش یه سوسکه بزرگ اومده بود تو اتاقم... خدا قسمتت کنه خاله پسر... بزرگ اندازه ی انگشت کوچیکه ی دستم.... وییییییییی....حالم بد شد...
دوییدم بیرون و مامان به صورت انتحاری زد و نابودش کرد... مامانم قهرمانهههههههههههههههه.... بزن دس قشنگه رو...
بله کم سعادتیه شوماااااااااااااااست... آره
چرا خب کتابتو نخوندی؟؟؟.... پسرخاله حتما کتاب کیمیاگرو بخون.... معرکه ست..نخیرم من قبلام کتاب میخوندم... ولی دروغ چرا وقتی تو از کتاب خوندن حرفیدی دوباره هوس کردم...
باریکلا.. به این میگن یه خاله پسر خوب...
مرسیییییییی... از نظر روحی خرابه...
بهله نمونم... حرفیه؟؟... خالههههههههههههههههه
واقعا اینم از شانس ماست.... هر موقع ما اومدیم شوما داشتی میرفتی وقتیم ما نیستیم شوما اینجایی... کم سعادتیه شوماست
اصلا.... فکرشم از سرت بیرون کن....
آره دیشب نیومدم داشتم کتاب میخوندم... یه کتاب خوب...کلی حال کردم...
شکیبا جونم برات سلام رسوند... گفته بهش نگی شکیب دوس نمیداره... بگو شکیبا... آره...
درس که نه امشب یه چند صفحه ای خوندم .. میخواستم بیشتر بخونم که به یکی از دوستانم زنگیدم حالش خوب نبود منم رفتم تو فکرش دیگه نخوندم ... دعا کن زود مشکلش حل بشه... گناه داره... نگرانشم...
نبابا ... من یه دخمله نمونم... آقای فضول باشی...
شوما چه خبرا؟؟؟ -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
