تبریک میگم
gildajoon67
- عضویت
ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره
-
تبریک میگم
سلام خوبی؟
راستش حوصله ندارم بگم کجاهای حرفات ضد و نقیضه شاید برمیگرده ب حالت که ناراحتی.
اما اومدم بهت بگم
اگر واقعا فکر میکنی و به این نتیجه رسیدی که پسره پسر خوب و با ایمان و با اخلاق و... هست و مطمئنی در کنارش خوشبخت میشی برو جلو
چون تو زندگی مشترک خیلی مسائل مهمه و عشق و عاشقی مخصوصا اگر فقط از طرف زن باشه راه به جایی نمیبره
البته منکر استثناها نیستم اما آدم عاقل زندگیش را روی واقعیتها برنامه ریزی میکنه
دوستم ولی رابطه تون خیلی مبهمه برام
ببخشید اما حرفات ضد و نقیضه
اگر اینقدر داری زجر میکشی کاری را بکن که فکر میکنی درسته
امیدوارم هر چی صلاحته همون بشه
بیخبرم نذار از حالت عزیزم
منظورم گذشتن از پسره هست
من نمیدونم نمیتونم آینده را حدس بزنم که اون بهت چی میگه
من فقط میگم برای ازدواج بهتره پسره عاشقت باشه و دوست داشته باشه
نمیدونی دلیل رد کردنش چی هست؟
البته من نمیدونم طرفت چه مدل پسریه
نمیشه گفت همه شون همین مدلی هستند
اما مادرت به نظرم بهتر خیر و صلاحت را میدونه
عزیزم
به نظرم به حرف مادرت گوش کنی بهتره
آخه پسرا جنبه ندارن
اگر ازدواج کنی باهاش ممکنه بعدا این موضوع را به رخت بکشه
فقط در یک حالت برو بهش بگو اونم این حالت که ازش بگذری
البته این نظر منه
خودت میدونی
حالت بهتره؟
تیکه اولش حرفا خودته این تیکه هم که گذاشتم راهنمایی کردم
چکار کردی؟ چه خبر؟ خوبی؟
خوب بهش بگو هر کاری که فکر میکنی میتونه انجام بده تا از این شرایط راحت بشی تو
خیلی اذیتم کرد. همش با حرفاش با احساساتم بازی کرد. کاری کرد که فکر کنم عاشقمه. همش حرف های دو پهلو و با ابهام زد که فکر کنم منظورش منم.
به خاطرش جلوی همه کس و همه چیز وایستادم ولی آخرش دراومده میگه ببخشید ناراحتت کردم و آسیب دیدی. اگه کاری از دستم برمیاد بگو برات بکنم. فکر نمی کردم باورت بشه...
خوب بهش بگو هر کاری که فکر میکنی میتونه انجام بده تا از این شرایط راحت بشی تو
خواهش میکنم کاری نکردم.خیلی دلم میخواد ببینمت دوستم
سلام چطوری؟
سلام واقعا درکتون میکنم.
به خدا خیلی سخته.
ولی ناامید نباشن دنیا خیلی بزرگه بالاخره یه روزی آدما به هم میرسن
دوستم من باید برم
برات دعا میکنم هر چی صلاحته همون بشه
از خدا بخواه آنزمان که دلت از بی وفایی زمینیها میگیرد.
اگر اصفهان باشی میتونم یک مشاوره خوب بهت معرفی کنم
ای مرگ بیا که زندگی ما را کشت...
دروغ، واقعیت، صداقت ...
دیگر نمی دانم ...
ای کاش میشد درون مشوش را با دروغ تسکین داد.
این روز ها هر کسی از دلش میگوید
کاش حقیقت داشت این دل ها
کاش سنگ نبودند
تنهایی را به بودن با سنگدلان ترجیح می دهم -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
