F
پسندها
0

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • داداشم: مامان خربزه رو کجا گذاشتی؟
    مامانم: تو یخچال.
    من: یه نگاهی هم به زیر تخت من بنداز...
    روزه گرفتن کلا اثر گذاشته مجتهدان لطفا رسیدگی کنن........
    لذتی که در خوردن چیپس سرکه ای با ماست و دلستر هست در خوردن کباب بره با کوکتل لیمو و نعناع نیست:smile:
    قبلا فکر میکردم اونایی که کسیو دارن که دوس داشته باشن همدیگه رو خوشبخت ترین ادمای دنیان.اما الان میفهمم همین ادما تنهاترینند. وقتیطرفشون بهشون بی محلی میکنه وقتی خیلی ریلکس میگه دیگه به درد هم نمیخوریم ...این رابطه ها خطرناکن.واردش نشید مثل افتادن تو چاه میمونه که صداتون میپیچه تو گوش خودتون.و شما حتی تنهاتر از اونی میشید که نیمه های شب اهنگهای مجید خراطها گوش میدهوارد اینجور رابطه ها نشید به حرفم گوش کنید ضرر نمیکنید...
    هر کس که رفت واسه برگردوندنش تلاش نکنین وقتی برگشت مطمعن باشید اونی نیست که بود
    گذر زمان همه چی رو تغیییر میده فک میکنید ادما در مقابل زمان قوی تر از درختان؟
    فک میکردم میتونم همه چیز داشته باشم
    عشق...درس...خونواده خوب اما ...
    کودکی سر چهارراه پشت ترازویش خمیازه میکشد و پسرکی تبلت به دست از کنارش میگذرد...
    تمام نکردن رمانت مسله ای نیست امید وارم سالم سر حال باشی و ازون مشکلش که گفتی دیگه خبری نباشه ان شا الله تو رمانت از عشق وزیبای هاش بنویسی که حساب خوندنی بشه
    دل نوشته هات عالی هستند ولی مردم محتاج لبخند هستند زندگی خیلی سخته هنر اونه که تو سختی ها محکم بیاستی چون ادم با استعدادی هستی خوبه که از استعدادت برای خندیدن مردم استفاده کنی
    مرد برای هضم دلتنگی هاش غصه نمیخوره قدم میزنه....
    من که هر قدر قدم زدم تمامی نداشتند دلتنگی هایم
    قدم زدن تنها...معنی ندارد...انگار با درختها راه میروی...و بیشتر دلم را میپیچانند دلتنگی هایم وقتی دو کبوتر را کنار هم در حال پرواز میبینم...
    ترجیح میدهم در خانه ام بمانم و گریه کنم...
    میخوام از همه چیز فارغ بشم اما همیشه راهو اشتباه میرم
    بچه ها یه چیز بگم؟
    نمیدونم چند روزه چم شده دس و پاهام بی دلیل یهو خواب میرن
    ساق پاهام چند روزه درد میکنه
    این روزا کلافم چیزایی ازارم میدن که دقیقا نمیدونم چین
    انگار برگشتم به اون وقتا هه
    دارم گم میشوم در سیاهی چشمانت پس کی برقشان را سیم کشی میکنی....؟
    مهشید جان ممنون.
    ممنون که نوشته هامو تنها نمیذاری
    همونطور که در پایین نوشتم چای دوستی و رفاقت من همیشه دم است...
    ماه ارشیتکت عزیز:
    شما لطف داری. اونقدی هم که میگید تعریفی نیستم...ممنون که سر زدی
    عزیزانی که سر میزنید به من ممنون که نمیذارید صفحه دلنوشته های من خاک بخوره ...
    هر چی که تا حالا اینجا نوشتم درد دل و اثر خودم بوده
    دلم میخواد هر حرفی با من دارید بذارید
    به تک تک نوشته هام نظر بدید
    من برای پیشرفتم به پیشنهاد های شما گوش جان میسپارم
    man khalvati daram az jense golhaye bahari
    to biya ta budanat bepichad dar harire atre yas haye labe taghche
    in ra bedan chaye dusti va refaghate man hamishe dam ast
    va to dahanat ra shirin kon az marefate divar haye khane ke hichgah nalehaye mara be kasi lo nemidahand hamishe saketand hata dar khandehayam va man in gune dusti mikhaham ke gerye konam va ou na sarzaneshi konad va na az jensi gheyr az divar haye khaneam
    bashad
    aram ke shodam ba ham mikhandim
    به شعر هایت بیاموز دویدن در کوی عشق را چون انها که راه رفتند خیلی دیر رسیدند انها که قدم زنان رفتند بعد از مرگ سهراب رسیدند
    میخواهم بنویسـ ـ ـ ـم از شعرهایم که میخواهند بیایند پیش تـــــــــــــــــــــــــــــــــو اما هنوز راه رفتـــــــــــــــن بلد نیستند......
    نظر بدید به دلنوشته ام لطفا...
    من این خلوت عاشقانه را دوست دارم حتی بیشتر از یک فنجان قهوه ی داغ ایستاده رو به پنجره و ضرب گرفتن باران روی سقف شیروانی
    من این خلوت عاشقانه را دوست دارم وقتی که پنجره باز است و باد موهای تو را نوازش میکند و من با بی غیرتی تمام فقط نگاهت میکنم
    من این خلوت عاشقانه را دوست دارم وقتی که تو در اغوش من به دنبال امنیتی و من فکر میکنم زنبورها بر لبانت کندو ساخته اند
    من این خلوت عاشقانه را دوست دارم وقتی باران میبارد و چتر کوچک بهانه نزدیکتر شدنمان میـــــــــــــــشود
    من این خلوت عاشقانه را دوست دارم وقتی دیوارها لال میشوند از عشقمان
    تو را با دنیا عوض نخواهم کرد حتی با بوی بادام تلخ در یک روز برفــــــــــــــــــــــــتی...
    بعضی چیزا هس که گاهی احساس میکنی از مرگ هم بدتره:
    مثلا اینکه نتونی درست زندگی کنی
    مثلا اینکه نتونی تنها بری مسافرت و رو به ساحل بشینی. اینکه نتونی دوستای جدید پیدا کنی. نتونی خوب حرف بزنی . از ته دل بخندی . و بلند بلند گریه کنی . نتونی اون کسی رو که دوست داشتی برگردونی وقتی بفهمی دیگه خیلی دیر شده
    هه...
    مهشید عزیزم حتما میزارم. مال مامانمو خواستی واست بفرستم
    مهشید عزیزم حتما میزارم. مال مامانمو خواستی واست بفرستم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا