من نمیدونم دیه تو قول دادی به من...
چجوری دلت میاد با احساسات دختر مردم بازی کنی...:دی
چجوری دلت میاد با احساسات دختر مردم بازی کنی...:دی
-
به همین زودی یادت رفت...
قرار بود هوا خوب شد بریم سرکار دیه:دی
آره گفتم این فرزانه چقد حافظش کمه اسم منو یادش رفته
ببخشمی دیه تکرار نمیشه به شرطی که به قولت عمل کنی
زنده باشی گل من
حالا گفتم دیه
تازه تو ذهنمم غیبتتو کردم ببخشمی
سلام چیطوری؟!؟
خوبم اما خستم :دی
نگفته بودم عخشم
فری جووونم بهت گفته بودماو...
اوهوم....
ایشالا
منم همینطور عزیزم؛ خداحافظ فرزانه جون
خوشحالم که خندیدی
فقط کارت دعوت یادت نره ها؛ قراره از نازنین هم کارت دعوت بگیرم (آخ جون دو تا مهمونی)
باشه
دعا: خدایا یه کاری کن زودتر این قضیه جور شه؛ ما هم بعد مدتها یه جشن و پایکوپی پر از شیرینیهای خوشمزه دعوت شیم
خودم میدونم شوخیه، فقط باید حواسمون باشه یه وقت شوخی شوخی، جدی شد
آره راس میگی؛ پس باید حتما صبر کنی هوا خوب شه، چون الآن هوا برفیه؛ اسب سفید دیده نمیشه
خود اسب سفید؟ یا شاهزاده ش؟
آره، نازنین میگه با اسب سفید میخوای بری؛ آخه تو با اسب سفید کجا میری
بهت رای دادم
فرزانه جان تو قراره بری دنبال کار؟
سلااام عشقم
خیییلی تلخه بخدااااا
چقدر تلخ است!
همه فکر کنند سرت شلوغ است
و تنها خودت بدانی ک
چقدر تنهایی...
خنده هايمان شده است مثل آن كودك شيطان و بازيگوش !
گاه تند مي آيد و گاه آرام ...
ولي اين روزها كه نمي آيد
نگران مي شوي ...
كه شايد خاطرش را آزرده باشي !
روزهايمان مي آيد و مي رود ...
و تو هنوز در بند نگاه آن رهگذري
كه از كوچه ما گذشت ...
و من هنوز آن عابرم ...!
.....گوش کن!
سینه شب بغضش را فرا می خواند...
نگاه کن!
چهره مرموز تاریکی بعدی دیگر به دلتنگی میدهد...
بیا دست در آسمان فرو بر...
و از دل تیره کهکشان، ستاره ای بر روی پیکر منجمد نگاهمان بیاویز...
بگذار در شب اتاقمان، وقتی کسی نمی خندد...
عابر برق ستاره ببیند...
و نفهمد دلمان چقدر تنگست...!
ممنون عزیزم
سلام فرزانه جان خوبی؟
ن پر نی من اشتب زدم
صندوقت پره
دلیلشو بگو ببینم!!!
سلام خوبی؟؟؟
خو این از شاهکارهای عقرب بوده فعال نکرده اون گزینه ش رو.
پیام دادم به شادونه اگه تونست ادیت کنه درست کنه من نظرسنجی رو نمیتونم ادیت کنم. -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
