5 دفه از روش بنویس به عنوان مشق شب
-
نصفه شبی شاعر شدی سلجوخ
اتی دوباره بدونه خداحافظی زارت گذاشتی رفتی
خخخ..تو که خوبی.......طرف شعر حافظ می گه ماله منه
))))
در این حد:
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها
( اتی چش قشنگ )
اینه: دستم بوی گل می داد، مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند اما هیچ کس فکر نکرد شاید من شاخه گلی کاشته باشم.
خیلی سخن حکیمانه ای بود..........از تو بعید بود........
اگر تو در برابر هر بی‌عدالتی از خشم به لرزه می افتی؛ بدان که یکی از رفقای من هستی(یکی مثل من هستی).
انقلاب، سیبی نیست که پس از رسیدن می افتد، ما باید به افتادن مجبورش کنیم.
عالیه......چه جمله هایی
دستم بوی گل می داد، مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند اما هیچ کس فکر نکرد شاید من شاخه گلی کاشته باشم.
ما هرگز نمی‌توانیم از داشتن چیزی برای زندگی مطمئن شویم تا وقتی که برای آن مایل به مردن باشیم.
رهبران بی رحم تعویض می شوند تا رهبر دیگری بی‌رحم شود.
دیوونه ینی چی.دیگه نشنوم از این حرفا بزنی
امیدوارم هر چی زودتر بشی همون سلجوخ همیشگی
اگه دوس نداری بگی باوشه اصراری نیست سلجوخ عزیز
چرا مگه تو خونه چی کار کردی که همه با تو چپ افتادن سلجوخ
کسی آدمم حساب نمیکنه یعنی چی.
کجا اینجا تو باشگاه یا تو خونه
چی شده دختر
اتی خوبی تو دختر
- اگر مرا نخواستی و بهم گفتی برو، من چکار کنم؟
- برو، ولی مرا هم با خودت ببر.
- کجا؟
- توی بغلت...
دلخوشيم که در نيمه ي تاريک دنيا
کسي ما را گم کرده است
و دارد در به در
دنبالمان مي گردد
کسي که زنگ در را
هميشه بعد از هجرت ما
به صدا در خواهد آورد ..
لمس تن تو شهوت است و گناه
حتی اگر خدا عقدمان را ببندد
داغی لبت جهنم من است
حتی اگر فرشتگان سرود نیک بختی بخوانند
هم آغوشی با تو هم خوابگی چرک آلودی ست
حتی اگر خانه خدا خوابگاه مان باشد
فرزندمان حرام نطقه ترین کودک زمین است
حتی اگر تو مریم باشی و من روح القدوس...
فقط با سايه ي خودم خوب ميتوانم حرف بزنم ، اوست كه مرا وادار به حرف زدن مي كند ،
فقط او ميتواند مرا بشناسد ، او حتماً مي فهمد ... مي خواهم عصاره ، نه ، شراب تلخ
زندگي خودم را چكه چكه در گلوي خشك سايه ام چكانيده به او بگويم:
" ايــن
زنـــــدگــــي ِ مـن اســت !
آه اگر آزادی سرودی می خواند
کوچک
همچون گلوگاه پرنده ای
هیچ کجا دیواری فرو ریخته برجای نمی ماند
سالیان بسیاری نمی بایست
دریافتی را
که هر ویرانه نشان از غیاب انسانی است -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
