غنچه با لبخند ميگويد:
- تماشايم كنيد!
گل بتابد چهره، همچون چلچراغ:
- يك نظر در روي زيبايم كنيد!
سروناز،
سرخوش و طناز ميبالد به خويش:
- گوشهي چشمي به بالايم كنيد!
باد نجوا ميكند در گوش برگ:
- سر در آغوش گلي دارم، كنار چتر بيد،
راه دوري نيست، پيدايم كنيد.
آب گويد:
- زاريام را بشنويد!
گوش بر آواي غمهايم كنيد!
پشت پرده، باغ،
امــــا،
در هراس؛
- باز، پاييز است و در راهند آن دژخيم و داس.
سنگها هم حرفهايي ميزنند؛
گوش كن!
خاموشها گوياترند!