emperatoretanhai
پسندها
2,086

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام دوستم خوبی؟
    تئوری قورباغه
    ی روز ی زیست شناس ی ازمایشی کرد
    چن تا قورباغه رو انداخت تو اب جوش و اونام فوری پریدن بیرون البته نیم سوز شده اما زنده
    بعد چن تا دیگه قورباغه رو گذاشت تو ظرف ابی ک دمای اطاقو داشت و اروم اروم اب و گرم کرد تا ب نقطه جوش برسه
    وقتی اب ب جوش اومد قورباغه ها خندون و شاد و اب پز شده مردن!

    ادما هم همینطورن ...اگه اروم اروم ب بدبختیا و مشکلاتشون عادت کنن میمیرن بی اونکه بدونن

    شاید قورباغه نتونه شرایطو تغییر بده اما ادمی میتونه ....باید بخاد و بتونه....حتی نیم سوز شده اما زنده ..
    سلام ممنون تو حال روزه داری
    شما چطورید سرکارید؟
    بزرگوار خواهش میکنم...بامعرفت ازصمیم قلب سلامتی و شادکامی را برایت آرزومندم....
    نه بابا سر کار کووجا بود نشسته ایم پای ریسیور دارم اپش میکنم با تبلتم اومدم باشگاه خخخخخخخخخخخخخ چه کنیم اوضاع خفن شاده ماهم بدتر ازون دیونه ایم
    چاکر ماکر در بست مخلص حاج مسعودیم خخخخخخخخخخخخ حال مال بال چطوره اوضاع چطوره بر وقف مقف مراد یا شیر فرهاد هست خخخخخخخخخخخخخخخخ
    سلام دادا...;)طاعات و عبادات قبول باشه..خیلی مخلصیم.ممنون که جویای حالم بودی...هم خوبم هم نه...:(آخه خیلی گرفتارم...خودت خوبی؟
    پیامی میزنم اینک برایت / به جبران پیام های زیادت / از آن بابت پیامی میفرستم / بدانی بنده هم هستم به یادت
    ایوووووول دارمتتتت خخخخخخخخخخخخخخ بزن لایکو به افتخارت لایییییییییییییییک
    برادر زندگی نامه منو بخون ارتینم ارتین خخخخخخخخخخخخخ
    مسعود جان تاپیک هاتو فردا میرم امشب سرعت نتم زیاد نیست ببخش

    فرزند عزیزم: آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی،
    اگر هنگام غذا خوردن لباسهایم را کثیف کردم و یا نتوانستم لباسهایم را بپوشم،
    اگر صحبت هایم تکراری و خسته کننده است، صبور باش و درکم کن؛
    یادت بیاور وقتی کوچک بودی مجبور میشدم روزی چند بار لباسهایت را عوض کنم،
    برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور میشدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم؛
    وقتی نمیخواهم به حمام بروم مرا سرزنش و شرمنده نکن؛
    وقتی بی خبر از پیشرفتها و دنیای امروز سوالاتی میکنم، با تمسخر به من ننگر؛
    وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی حافظهام یاری نمیکند، فرصت بده و عصبانی نشو؛
    وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند، دستانت را به من بده، همانگونه که تو اولین قدمهایت را کنار من برمیداشتی.
    زمانی که میگویم دیگر نمیخواهم زنده بمانم و میخواهم بمیرم، عصبانی نشو؛
    روزی خود میفهمی از اینکه در کنارت و مزاحم تو هستم، خسته و عصبانی نشو.
    یاریم کن همانگونه که من یاریت کردم.
    کمک کن تا با نیرو و شکیبایی تو این راه را به پایان برسانم.
    سلام خیلی ممنون بابت درخواست دوستی امیدوارم بتونیم دوستای خوبی باشیم:gol:
    اره خیلی تهرون رفته بودیم عجب هوای گرمی داشت..
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا