کچل بودم ...اونا که میدیدی کلاه گیس بود ... 
-
علیک ... تا وقتی مشکل عمه تو حل نکنی وضع همینه ... :D
تو که باز اينجايي ... اي بابا ... بايد گوشتو بگيريم جمعت کنيم ... بگم معين جونم بياد ...
نه من چيکار دارم با تو خوب ...
باي باي ...
منو مجبور به گيس و گيس کشي نکن ... برو بچه ... به اين عمه تم بگو پاشو از تو زندگي من بکشه بيرون وگرنه خودم ميکشمش بيرون ...
من دارم ميرم ... باي فعلاً
بله که پسر خوب کمه ....چش نداري ببيني داريم زندگي مي کنيم ... برو اين ملاکي رو بگير واسه عمه جانت ...
بيخود ... معين غلط کرده با عمه جان شما ... فعلاً که واسه من انگشترم آوردن ...
واست متاسفم عماد ولي معين هر گونه رابطه اي با عمه تو تکذيب کرد ...
حالا کي غصه خورد ... تا معين جان هست غصه کيلو چنده ...
نيشتو ببند ... دهه ... ولي من ندارم ...بچه ام از همون بابائه ديگه ...
واسه استاد براتي ؟؟ بگو موضوعش چيه دقيق ؟ ميگردم شايد باشه ...
منو فضولي ...؟!!! اين باز ازون حرفا بود ... ولي خدايي هر چي فضوله پيش تو لنگ انداخته ...
اون عمادم گور باباش ، کندمش از بيخ و بن ...
عجب فضولي تو باز ... تعجب کردم ...
آخه احسان اصلاً دهن لق نيست ...
باید اسطوره می شدم
دل کندن
از کوه کندن
آسان تر نبود...
چيزي نبوده که بخوني، پس شنيدي ... نه بابا عذر خواهي چرا ... مهم نيست ...
تو بايد الان سر جلسه امتحان باشي ...
... هر چي دهن لق ... گير نده ... عماد هر چي بود مرد .... بي خيال ...
من ظهر قطع شدم ... حساب اون عمه تم به موقع میرسم ...
میخوای نزنمش بگو پاشو از گلیمش درازتر نکنه ... آره داداشمه ولی ناتنیه ...
تو آخر منو مجبور می کنی موهای این عمه تو بکشم ...
باز يه شب من نبودم تو پشت سر معينم !!! حرف زدي.... پس چي ، فک کردي ميدمش به عمه ت ...
بعداً راجع به این مقوله بسیار مهم صحبت می کنیم ...
من دارم میرم ... بای ...
اونایی که باهوشن توش پیشرفت می کنن یا اونایی که با استاداشون میرن طرقبه ؟
درس !!!! چی هست ؟ خوردنیه ؟
ایول راس میگیا ... صد در صد همینه ...
من با احسان دعوام شده ؟!!!! نه !!!! چیکار دارم به بچه مردم ... واسه این که چند وقته تو خودشه میگم ... -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...