D
پسندها
0

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • کفشهایت چه خوشبختند
    در
    پا به پای تو
    مثل چشمهایم
    هستی و ُ
    نمی بینم ات
    تو می چسبی
    مثل بوی پیپ
    برای دیگران
    به اجبار زندگی ست
    دوستت دارم ها
    حالا تو هی بگو
    ” تویی زندگی م “
    از تو نه شعری می خواهم وُ
    نه نگاهی
    گاهی فقط
    یک لبخند / یک لبخند
    برایم بخند
    وقتی که میگویی دوستت دارم اول روی این جمله فکر کن

    ...شاید نوری را روشن کنی که خاموش کردن آن به خاموش شدن او ختم شود
    به نابودی کشوندیم تا بدونم
    همه بود و نبود من تو بودی
    بدونم هر چی باشم بی تو هیچم
    بدونم فرصت بودن تو بودی
    همه دنیا بخواد و تو بگی نه
    نخواد و تو بگی آره... تمومه
    همین که اول و آخر تو هستی,
    به محتاج تو محتاجی حرومه
    پریشون چه چیزا که نبودم
    دیگه میخوام پریشون تو باشم
    تویی که زندگیمو آبرومو
    باید هر لحظه مدیون تو باشم
    فقط تو میتونی کاری کنی که
    دلم از این همه حسرت جدا شه
    به تنهاییت قسم تنهای تنهام
    اگه دستم تو دست تو نباشه
    همه دنیا بخواد و تو بگی نه
    نخواد و تو بگی آره... تمومه
    همین که اول و آخر تو هستی
    به محتاج تو محتاجی حرومه
    تو همیشه هستی اما این منم که از تو دورم
    من که بی خورشید چشمات مثل ماهِ سوت و کورم
    نمیخوام وقتی تو هستی آدمه آدمکا شم
    چرا عادتم تو باشی؟ میخوام عاشق ِ تو باشم
    تازه فهمیدم به جز تو حرفِ هیشکی خوندنی نیست
    آدما میان و میرن هیشکی جز تو موندنی نیست
    منو از خودم رها کن تا دوباره جون بگیرم
    خستم از این عقل خسته
    من میخوام جنون بگیرم
    خواب، بیدار

    گر چه با یادش، همه شب، تا سحر گاهان نیلی فام،

    بیدارم؛

    گاهگاهی نیز،

    وقتی چشم بر هم می گذارم،

    خواب های روشنی دارم،

    عین هشیاری !

    آنچنان روشن كه من در خواب،

    دم به دم با خویش می گویم كه :

    بیداری ست ، بیداری ست، بیداری !



    ***



    اینك، اما در سحر گاهی، چنین از روشنی سرشار،

    پیش چشم این همه بیدار،

    آیا خواب می بینم ؟

    این منم، همراه او ؟

    بازو به بازو،

    مست مست از عشق، از امید ؟

    روی راهی تار و پودش نور،

    از این سوی دریا، رفته تا دروازه خورشید ؟



    ***



    ای زمان، ای آسمان، ای كوه، ای دریا !

    خواب یا بیدار،

    جاودانی باد این رؤیای رنگینم

    (فریدون مشیری)
    من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد !

    همه اندیشه ام اندیشه ی فرداست ،

    وجودم از تمنای تو سرشار است ،

    زمان ، در بستر شب ، خواب و بیدار است.

    هوا آرام ، شب خاموش ، راه آسمان ها باز...

    خیالم چون کبوترهای وحشی می کند پرواز...

    ((فریدون مشیری))
    روز دانشجو را به تو تبریک نمی گویم. تو را به این روز تبریک می گویم. که این روز بی تو، و بی حس "آرمان خواهی" و "ایمانت به حق طلبی"، وجودی بی معناست.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا