............
dina arian
ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره
-
بگوزودباش...اگه جرئت داري
بچه میری مهمونی هر چی گذاشتن جلوتون بخورین صداتون در نیاد.......
"""""""""""""""""""
مهسا:واقعا بگم؟میگما؟
ديناتوچرابه همه زبونتونشون ميدي؟؟؟
دینا:نمیشه بگم.:|
تو بگو.:دیممنونم دينا
بگوبينم حسين
وگرنه همين چايي روميريزم روت
حسین بگو.....
میگی یا من بگم......
/////////
چایی آوردیم نگین دهنمون خشکید....
بفرمایید تو رووو خوودا.....
مهسا:نمیشه بگم خب.
آروین:
آورین...
آورین.....
پ خبری از لطیفه و صدیقه و محلقا و کتایون و غیره نداری..../؟؟نرگسم رفت؟؟؟؟؟
بگوحسين راحت باش..........
دینا یه متن دارم بذارم ترجمه کنی؟////////////////............اينادارن اسم دوس دختراشونوميگناااااا
خخخخخخخخخ
بابا نرید....
ما هی میریم آشپزخونه....
هی برمیگردیم....
آمار این مهمونا رو جا به جانکنید اینقدر...............
کلا یه بار میتینگ بود ( که منم ازش خبر داشتم ... )
اونم نشد که بیام
حالا اگه باز میتینگ گذاشتید بازم منو بخبرید!
.
.
راستی تارا هم دیگه نمیاد؟
آخرین باری که از این 2تا خبر داشتم، بهار بود ...
فکر کنم میخواستن واسه شما 2تا تولد بگیرن -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
