والا با این نوناشون
هیچ جا شیراز نمی شه
راحت بر آفتابی که از پنجره می یاد تو دراز می کشی بعد از 3 ساعت استراحت عصرگاهی نیم خیز می شینی پای تلویزیون چایی شیرین می خوری یه کم حالت سرجاش بیاد و خستگیت در بره
بعد حدود 7 فکر می کنی حالا امشب چه کار کنم
ساعت 8 و9 زنگ می زنی خونه یکی از اقوام حال و احوال می کنی آخرم یا اونا می یان اونجا یا آدم می ره خونشون و و ....
زندگی یعنی همین