خواهر ساناز! برو اونور دودی نشی
-
سلام محسن! خوبی؟! خسته نباشید
هي واي من
من تنگی نفس می گیرم.نمیام[IMG]
جمع کنید بساطتون رو[IMG]
هااا تیریپ قشنگی زدی !!! بهت میاد طبیا :دی
حالا ما بس که آدمهای معروف چیزی هستیم همه میرن تیریپ معتادی بر میدارن !!!:دی
چه بهت میاد خواهر!
با دهنشون
يا الله
بعضی انسان ها با چشمهاشون گــ ــریه نمیکنن . . .
پـا میشن . . .
یــه سیگـــــــــــــار برمیدارن . . .
و میرن تو بالکن . . .
یه سوال فنی اینجا برام پیش اومد! ... اگه با چشم گریه نمی کنن پ با چی گریه می کنن؟! :w15:
موهامو آفريقايي بافتم
ای جآآآآنم!
صدیخآ خونسردیتو نگهدار باش
ادبیات فارسیم تو مویرگای مغز تک تکتون اینو جدیدا یاد گرفتم
هي واي من .. ٣ديق هم از دست رفت
استغفرالله خواهر
لوووووس:w15:
هاا آره من تا چند دقیقه پیش لبم به سیگار روشن نخورده بود!!! دیگه ما خراب رفیقیم !!
سانازي بيا خجالت نكش سيگار بكش[img]
نه والا من حق ندارم
به قول داداشم خودمو لوس میکنم :w15:
پسره!؟ اگر آره مگه ما بی غیرتیم :دی
اونم در محفل و بزم خصوصی ما نا محرم آمده است! بگو اخطار میدهیم !!
با دوستای یونی دوستم رفتیم رستوران سنتی واسه شام. فقط چایی خوردیم. قلیون هم آوردن. یه زنه بود که حدودا دو ساعتی قلیون کشید. چقدر زشته واقعن!
پ.ن. مخلوط بود:w15:
چرا صديقا؟
منم خودم قرار بود معتاد باشم الان!!
یه بنده خدا اومد!
خبط کرد شما ببخش جانا!
آ راستي ٣ديق مودوره پروفايله
کـ ــافه ام را میروم . . .
سیگــــــــار م را دود می کنم . . .
و اخر شب قدم زنان به خانه برمیگردم . . .
این روزها هم اینطور میگذرند . . .
آرام و زیبا اما از آن آرام هایی که پایدار نیست
و از آن زیباهایی که ظاهریست . . .
من كه حق دارم برم دنبال اين داستانا رزا رو نميدونم
کی اومد!؟؟؟ بگو خودم بهش اخطار بدم !!:دی
اي جاااان كي بود؟
قليان با طعم آلوچه -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...