bmd
پسندها
2,747

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • زود باش دیجه بهروز من کتابام رو هم ورداشتم تو راه بخونم واسه فردا زود باش
    یحتمل پاچه های شلوارت هم تو جورابته ؟؟؟
    وای چه خوشتیپ پپپپپپپپپ ها ه ها ه هاه
    آره من پالتو پوست ام رو میپوشم ممم
    اون پلنگیه
    عجب خوشتیپایی هستیم ماااا
    با زیر شلواری میخوای بیایییی ....
    اوه چقدر هم راه راهههه ولی خوجگله
    بریم اکشال نداره ... فقط هوا بیرون سرده هاااا
    آره آره به جا بود
    نه نه منو نخور خواهش میکنم !!!
    دستتو بده بریم دیگه .... من آماده ام
    بیا برویم
    خودت را جمع کن
    خرده هایت همه جا پخش است
    نگاه کن آنجا
    زیر پایش
    تکه ی شکسته ای از تو جامانده
    جمع کن زود
    اینجا جای ما نیست
    بیا برویم
    روی پاهایت بایست
    زخمهایت خوب میشوند قول میدهم
    دستهای او تیشه میزنند مرحم ندارند
    بیا برویم خواهش میکنم ... بیا برویم
    همین امروز باید از اینجا رفت
    اینجا خیلی وقت است جای ما نبوده
    وای وای مردم از خنده باحال گفتی !!!! ولی خب یهو دیدی هم تصمیم به موندن گرفت وای خدااااا
    نه عزیزه دل بحث عجله نیست اون روز من بت گفتم:بابا جان
    بد تو گفتی بابا؟!
    منم گفتم تیکه کلامه.
    حالا تو واسه من زدی بد گفتی تیکه کلامه منم گفتم:خوب به من میگه.
    منظور خودم می دونم.
    بازم توضیح بدم؟
    واییییییییییییییییی
    تو نمیخوای بری ؟؟ ؟ تفکر
    گئچ اولوب داهااا /شکلک تفکر/
    آره خوند م چیز میره از بیشه مطمئنی میره ؟؟؟
    خوب به من میگه!!!!
    آمپول کجا بود؟!
    دیگه در اون حدم تزریقی نیستم که به همه آمپول بدم
    خوب به من میگه!!!!
    آمپول کجا بود؟!
    دیگه در اون حدم تزریقی نیستم که به همه آمپول بدم
    میخوای برم ؟؟؟ سوووووووووووتتتتتتت بلبلی
    اینو هویجوری گفتما
    منم نگفتم کسی کمک کنه.
    این چیه هی امشب اعلامیه تحویل می دی؟!
    لطفا توضیح بده.
    saw رو دیدم
    نه پس تو هم خنگی می گم وقتی فارسی زده بودیش نفمیدم.
    سر قبر من نشستی؟
    نه اون اسمایله که چشماش چپ شده و داره آب دهنش رو قورت میده گرفتی ؟؟؟
    گفتی دل کندنت راحت میشه
    منظور ؟؟؟ این حرفت مفهوم خوبی نداشت برام یک دور دیجه بخون
    ولی چی؟
    باور کن فارسی زدی نفهمیدم خنگم دیگه
    اسمایلای من کار نمیکنه ... در جواب این حرفت فقز اون رو باید بذارم حالا خودت فکر کن ببین کدومه
    فقط با سايه ي خودم خوب ميتوانم حرف بزنم ، اوست كه مرا وادار به حرف زدن مي كند ، فقط او ميتواند مرا بشناسد ، او حتماً مي فهمد ... مي خواهم عصاره ، نه ، شراب تلخ زندگي خودم را چكه چكه در گلوي خشك سايه ام چكانيده به او بگويم:

    " ايــن زنـــــدگــــي ِ مـن اســت ! "
    شعر تو کارمون بود ولی ... شعر نه.
    ببخشید اینو میگم.
    نمی خوای یاد بدی دیگه چرت و پرت نگو مرد باش که هستی و بگو.
    پروژه چی؟!
    که حرف سیاسی بود ... باشهه باشه باور کردم
    آره تو هم باز خیال کردی با یه دونه قلب کندن روی تنه ی درخت من چیز میشم
    چی میگن ... منظورم همونه
    نگفتی یاد می دی یا نه؟
    چرا سعی می کنی توی وجودت تناقض درست کنی
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا