دوباره زاغه نشینان به زاغه برگشتند
دوباره طاهره ها از گرسنگی مردن
دوباره راضیه بر فقر خویش راضی شد
بجای کشت کشاورز را درو کردن
بجای نان به تساوی گلوله قسمت شد
دوباره نفیر دیو کشت عاشقان آزادی
دوباره ساده ترین حرف تیر باران شد
دوباره هر چه که رشتیم پنبه شد در باد
دوباره هر چه زمین بود گور یاران شد
دوباره میشود آری به باغ گل رویاند
دوباره میشود آری به دشت سبزه نشاند
دوباره میشود از خانه های شاد گذشت
دوباره میشود از کودکان ترانه شنید
دوباره میشود آری اگر بپیوندیم
به دیدگان پراز انتظار شب زدگان
دوباره میشود آری اگر شکسته شود
شب سکوت و شب ترس و یاس ما یاران
ebi/halla