-
ممنونم
کم سعادت بودم نتونستم ببینمت شبت خوش
ة ة
...
...
دلم برات تنگ شده بود، چشمامو فرستادم تا ببینمت
سلام استاد من از مدرسه برگشت م !!!
من باید یه اعتراف بکنم .... من نمیتونم [IMG]
نمیدونم چرا بعضی ها اصرار دان باهاتون دیگه حرف نزنم ....
دلیلشو نمیدونم .... میشه شماها مشکلتونو با هم حل کنین ...
روی هر پله که باشی
خدا یه پله از تو بالاتره
نه به خاطر اینکه خداست
به خاطر اینکه دستت رو بگیره.
زنگ باران به صدا می آید
آدم اینجا تنهاست
و در این تنهایی ،سایه نارونی تا ابدیت جاری ست
سلام ، خوبی داداش ، چه خبر ، خوش می‌گذره ????
تبریک تبریک یادم رفت کاربر فعال شدنتو تبریک بگم امیدوارم مدیر شدنتو ببینیم که میدونم لیاقتشو داری
موفق باشی دوست عزیزمسلام دوست قدیمی
ایشا.. هرجا هستی خوب و خوش باشی
اواتار و امضا هم مثل بقیه روحیات تغییر میکنه تو این دنیا که آدما با گذشت زمان به دوران کودکی باز میگردند..و این تغییر بمرور انجام میگیره.. بعد از سخن نوبت چهره و سپس امضاییست که هر جا با خود حمل میکنیم
از عکسا و پیامات ممنون .
بزودی برمیگردم
مراقب خودت باش
سلام ............ گوسفندات کجان ؟؟
تو که پول لازم بودی چرا بهم نگفتی تا برات جور کنم ..... نزدیک عید قربون بوده بردی اون گوسفندای بدبخت رو به قیمت n تومن به ملت انداختی ...... داری به قول خودت زندگیتو پیش میبری ؟؟
این چه وضعشه آخه .....گوسفندا رو من میخوام ...... بدشون ه من ...من میخواااااااااااااااااااااااام .......
میکشمت ............. مثل اون دوستت نابودت میکنم ...[IMG]
دوننین عوضین چیخاردیرام ها ااا ...
صفحه می دولدور موشدون عکسینن
[IMG]
استاد گشه دی بو عکسلر قویوم اوینده ؟؟؟
پیامی وار ؟؟؟
ددیم اول سؤروشوم ....
سلام استاد گفتم قبل اینکه برم مدرسه یه سر بهت بزنم و فضولی کنم
استاد میگما مثل اینکه تو سایتی که من ازش عکس میذارم توی اون تاپیکو پیدا کردی
استاد منم نگفتم پاشو بیا با هم نیگا کنیم که اوجور میزنی تو ذوقم [IMG]
سلام حاجی
خیلی باحالی , دو روز نبودم دست به خانمان زدی , جریان چیه !!! حاجی جات خالی قرار شد هفته بعد بریم بازدید من هم که نقش علمم زیاده گفتم من برم بازدید , بازدید کجا بره در نتیجه به خودم یه هفته استراحت دادم تا برم کوه
راستی خیلی آواتورای نونت قشنگه , دارم حسودی میکنم , گفته باشم
پس چقدر تو این زمونه از این گلا زیاااد هستاااا!!!!!!
باید میدانستم
که مادرم کلید یخچال را کجا میگذارد
اما نمیدانستم
باید میدانستم
که پدرم قرص هایش را کجا میگذارد
اما نمیدانستم
باید میدانستم
که وقتی خواهرم گم شد
او را کجا پیدا کنم
اما نمیدانستم
باید میدانستم
که قلبم را کجا،به چه کسی ببخشم؟
اما نمیدانستم
برای همین در یخچال خانه ما همیشه بسته ماند
من بزرگ شدم
پدرم قرص هایش را پیدا نکرد و مرد....
خواهرم دیگر پیدا نشد
و من هرگز
هرگز
عاشق نشدم.... -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
