bmd
پسندها
2,747

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • قطره طعم دریا را چشید. طعم دریا شدن را . اما . . .
    روزی قطره با خجالت به خدا گفت : از دریا بزرگتر ، آیا از دریا بزرگتر هم هست ؟
    خدا گفت : هست .
    قطره گفت : پس من آن را می خواهم ... بزرگترین را ... بی نهایت را ...
    خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت : اینجا بی نهایت است .آدم عاشق خدا بود .
    دنبال کلمه ای می گشت تا عشق را توی آن بریزد اما هیچ کلمه ای توان سنگینی آن عشق عظیم را نداشت .
    آدم دلتنگ شد چرا که قلبش ظرفیت نگهداری آن احساس عمیق را نداشت . پس او نیز بگریست گریستنی بس سوزناک آدم هم عشقش را توی یک قطره ریخت . قطره از قلب عاشق عبورکرد .
    وقتی که قطره از چشم عاشق چکید ،خدا گفت : حالا تو بی نهایتی چون که عکس من در اشک عاشق من است .
    hi mr amooo ooglo


    i am vere vere haapy

    ول کن بابا فارسی بنویسم بیتره

    چی طوری عمو اغلو

    نیستی

    کاربر فعال شدی و ......
    قطره دلش دریا می خواست . خیلی وقت بود که به خدا گفته بود .
    هر بار خدا می گفت : از قطره تا دریا راهی ست طولانی . راهی از رنج و عشق و صبوری .هر قطره را لیاقت دریا نیست .قطره گریستنی آغاز کرد ونگاه ملتمسانه اش را به خدا دوخت.
    خدا گفت :اما وعده من همیشه پا برجاست .
    تواضع را به درگاه خدا پیشکش کن و
    او تو را موهبت سه گانه
    آرامش،سرور و عشق خواهد بخشید.
    هان استاد اسمایلم چیه مگه ؟؟؟ اوجور باشه نمیزارم دیگه
    استاد از صبح خسته شدید دیگه اشکال نداره
    منم برم یک خورده کارامو انجام بدمو /مسواک/
    بعد هم لالا

    استاد خودمی دیگه !!!
    فکر کردم میگیری منظورمو
    حالا عیبی یوخ
    بعدا خودتون متوجه میشید [IMG]
    خیلی نامردی
    من گئجه لر د بوینوم دان درنمیاوردم مدال رو حالا میگید قلابی بود ؟؟؟
    هشزاد استاد ... اولار دا [IMG]
    ها ؟؟؟
    اون آقاهه رو میگی استاد ؟؟؟
    نه امروز بهش گفتم برو کاری به کار من نداشته باش من خودم ... اوجور
    نه منظورم اون نبود [IMG]
    خوبم استاد
    من اومدم
    آخی آخی خوبی استاد ؟؟؟ خوشی ؟؟؟ سلامتی ؟؟؟
    اصلا فهمیددی چیو گفتم که اوجور ؟؟؟
    اشکال نداره باشه استادم هر چی شما بگی
    قربون حاجی خودم برم...همینکه بهم روحیه میدی کلی چیز میشم...
    اوووووجووووووووووووور
    یه کم خوبم دوباره حالم بد میشه..نمیدونم چرا اینجوری شدم...
    خوب میشم...نباید بهش رو بدم...
    چه شوخی چه جدی من اصلا ناراحت نشدم ولی من جدی گفتم منظرم این نبود که به زبان من حرف نمیزنند منظورم اینه که تنها زندگی میکنم مگر با ارواح صحبت کنم
    من که قبلا گفتم هیچ سرمی ندارم چون من پیش خانواده ام نیستم اونا شهر دیگه ای هستند و هیچ هم زبونی ندارم
    نه مهمونی نه عزا .........فردا امتحان دارم باید برم بخونم ...........اگه منو دیدی بگو من چه شکلیم ..........
    من که دعوات نکردم تازه بهت گفتم پسر جان تو دعوا که جان بهم نمیگن
    ببخشید چند روز بود که توی نت نبودم امشب هم زود میرم اما فردا شب حتما زیاد میمونم
    پسر جان من تشکر کردم به خاطر عکس قشنگی که برام سند کرده بودی
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا