سلام
نه گفتم از همون اول بگم که صابون شیراز به دلتون نزنید :دی
دبی و کل امارات برای شما :دی
نه گفتم از همون اول بگم که صابون شیراز به دلتون نزنید :دی
دبی و کل امارات برای شما :دی
-
نه این الان دبی و ویلا بود
ولی شیراز را به این راحتی نمی دن :دی
اين دوستان كجان انقدر نظراتشون به من نزديكه!!!
خدا خيرشون بده علي اي حال!
خب حالا نگفتي تو كدوم مرحله هستي؟
بگو شايد بتونم كاري كنم!
جلوي ضررو از هر جا كه بگيري...!
هيچي.ديگه نيست!
خواهش میکنم بسی خوشحال شدم از دیدنت
شبت خوش
خوب بخوابی
اره دیگه در این زمینه متخصصم :دی
ناگفته خود پیداست
دیگه تموم شد دیگه عصبی شدی رفت
ولی الان تو داری شکسته نفسی می کنی کارمون برعکس شده انگار :دی
آره شایدم تو پالایشگاهی که قراره بزنه منو منشیش کنه :دی
باشه حالا یه حرکتی بکن ببین چی میشه
آره میدونم کاملا معلومه
آخه منم متخصص عصبی کردن ادما هستم خصوصا اگه حساس باشن
آره خیلی خوبه ... منم چیزی نشدم بابا ولی عطار داره یه چیزی میشه مثل اینکه :دی
البته شما که شکسته نفسی می فرمایید دوباره
آره بهش فکر کن ( البته این تنها راه موجوده ) :دی
منم نگفتم عصبی شدی که
گفتم مسلط باشی که یه وقت عصبی نشی ، همین !!
آره بچم صبح تاشب آزمایشگاهه خسته میشه دیگه نمیتونه بیاد اینجا خو :دی
من که سهممو با کتک ازش میگیرم حالا تو هر جور راحتی :دی
پس شب عالی متعالی !
باشه حالا به اعصاب خودت مسلط باش
مرسی از گل :gol::gol:
اجازه مرخصی میدی جناب سروان ؟
نه بابا !
دارم دنبال یه مطلب در مورد سرور و هاست و این جور چیزا می گردم !
احتمالا به خاطر کم خوابیه ... چشام کج شدن !
خطای دید بوده
آره جدی
آره دیگه یه چیزایی هست که فقط من میدونم
کی ؟ من ؟ نه بابا
آره باحاله
من که میدونم کار خودته
پسرم من برم لالا
فردا خیلی کار دارم..
خوشحال شدم که بودی...شب خوبی داشته باشی.
فعلا هستم ... ولی یه جای دیگه مشغولم !
واسه خداحافظی خدمت میرسم قربان ...
ااااااااییییییییییی
خدا نکنه دوست جون...
میسی..آخجووون...تشویقی چی میدی بهم؟
بلی مریم هم خوبه
خدا رو شکر که خوبی
خواهش میشه
نه دیگه میگی دست نذار چی جوری احساس کنم خو ؟
چی خط خطیه ؟ کاره کیه ؟
اوهوم.. بابام تا سه تا از پسراش معافن!!! دی
شکلک دلت بسوزه!!! دی
چشم قربان
راستی آواتارتو کی خط خطی کرده ؟
سلامممممممممم خوبی ایا ؟
خب خدا رو شکر
خواهش میشه وظیفه بود
خواهش ...
کاش ...
البته من از سربازی معافم....
چشم قربان..
مرسی دوست جون از همه محبت هات..
چشم.. سعی میکنم..
اوهوم... گوش میکنم...
نمیدونم..کمی تپش داشتم و کتف چپم درد میکرد... دو بار هم نفسم به سختی میومد...
امیدوارم چیزی نباشه..
من از قدیم اومدم !
با قولت مشکل ندارم ، مشکل حافظته !
رو قولت حساب میکنما !
از قدیم گفتن :
" قول فقط قول زنبور آبی ! "
قال افشین (ع) !
اوهوم.. فردا باید نوار و اکوم رو ببرم نشون بدم.. 9 شب وقت دارم..
میسی پسر گلم..
خبری نیست...
یه کوشولو مریض بودم..
الان خوبم...
نه دیگه !
مرغ که نیستم الان بخوابم !
چه خبر ؟
چیکار کردی با اون سواله ؟
یادت رفت یا پرسیدی ؟
سلام
اونجا کجاست ؟
من اینجام
سلام به دوست جون خودم..
شب خوش..
مرسی..خوبم..
تو چطوری پسرم؟ -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...