B
پسندها
1,623

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ساراابوحیدر میری ؟؟باش میاماونجا.اصلا قهوه خونه هممیایم..چی میکشی؟؟
    توفکر غذا نیستم !بو گندش همه خونه رو برداشته نصف شبی
    عسل: بابا فدا سرت ک سوخت... خودم برات غذا میگیرم فردا صب برا دزفیل پست میکنم... دی
    خوتو برا چی خسته میکنی آخه؟ دی
    ــــــــــــــ
    سارا: ای بابا این حرفو نزن گلم... م جلوت لنگ میندازم بوخودا... ینی ابوحیدر نرفتی؟؟؟
    سابقه درخشانت خراب شد دیه... دی
    ههههه نه یا جاده مرگه یا هیچ جا:razz:
    بابا قهوه خونه عبود خان میریم واسمون اهنگ میذاره سالم خوش حنجره برات میخونه همراهش گزله هم میره برامون :biggrin:
    سارا قبول کن دیگه... خو شاکرم گونا داره... تفلک دختراز نزدیک ندیده...اونم تو؟؟؟؟ ههههههه
    بخدا سکته رو میزنه
    دی
    والا حسین دیگه اینقد خلاف نیستیم همه جا برم
    لشکراباد به تیپم نمیخوره من همش تلپم تو جاده مرگ:biggrin:
    بمونم که چی؟ غذا سوخت دیگه!برم لااقل صب خواب نمونم
    حسین کجا مگه بچه بازیه .دوتا جون میخوان با همصحبت کنن تو را چکار..دی
    ساراباباشانار خوبه آهنگم میذاره برامون.فضارومانتیکه..دی
    سارا: بابا ای بشر سلیقه نداره که... ببرش همونجا...اون نمیفهمه...دی

    تو لشکرآباد . فلافلی ابوحیدر . معروفه که... چطور نمیشناسیش؟دی
    نه حسین .ما جای بیکلاس نمیریم ساراکه گفت قهوه خونه ..رد گم کنی بود.نه توفهمیدی میخوایم بریم بیرون میخوایم گولت بزنیم مگه نهسارابرای جبران مافات بود..دی
    عسل: الهییییییییییییییییی.... قربون کدبانوی خودم بشم جوجو... دی
    ـــــــــــــــــــــــ
    نیش نیش: شانار همون جاییه ک شاکر همیشه آویزونم میشه ک ببرمش اونجا...ههههههههه
    عاحسین جاده مرگ به این قشنگی ولی شاکر خوشش نمیاد بی ذوق:surprised::razz:

    کدوم فلافلی ابوحیدرهمین عراقیه؟
    شاکر منم با خودت میبری؟؟؟؟ آفرییییییییییییییییییییییییییییییین.... دی
    شانار کجاست بی کلاسه خداییش به پا قهوه خونه نمیرسه:D
    فردا صب میخوام برم بیرون
    اومدم کدبانو گری کنم گفتم تا بیدارم ناهار فردا رو اماده کنم
    سوخت!:cry:
    نیش نیش: ههههههههههه بترکی دختر .دی
    جاده مرگ رو خوب اومدی...ههههه. فلافلیابوحیدرم میرید یا نه؟؟؟دی
    ـــــــــــــــــــــــ
    عسل: بابا منت گذاشتی رو سرم ک موندی
    دی
    حسین :توتحویل نمگیری چرا جوابموندادی .
    عسل:نه دیگه برگشوپاره کردم دیگه کاری باش ندارم...آلوتودهنش خیس نمیمونه این بشر..
    هههه نه دیگه حسین قرار گذاشتیم با شاکر بریم کافی نه ببخشید همون قهوه خونه عبودخان تو شلنگ ابادجاده مرگ:biggrin:
    شاکر الانم دیر نشده!درسته تحویلش گرفتی! برگه رسیدشو نده
    آره عسل جون به روش خندیدم .گفتم گناه داره بذار تحویلش بگیرم ..بدبخت چه ذوقی هم کرده ...دی
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا