vooroojak khanoom Sep 8, 2012 سهراب گفتی: چشمها را باید شست.....شستم ولی! گفتی جور دیگر باید دید......دیدم ولی! گفتی زیر باران باید رفت......رفتم ولی! او نه چشم های خیس و شسته ام را نه نگاه دیگرم را هیچکدام را ندید فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت: دیوانه باران زده....
سهراب گفتی: چشمها را باید شست.....شستم ولی! گفتی جور دیگر باید دید......دیدم ولی! گفتی زیر باران باید رفت......رفتم ولی! او نه چشم های خیس و شسته ام را نه نگاه دیگرم را هیچکدام را ندید فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت: دیوانه باران زده....
ALIREZA.F.1988 Sep 8, 2012 ملسی http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/402087-%D8%A8%D9%88%D8%B3%D9%87-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%9F%D8%9F%D8%9F%D8%9F
ملسی http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/402087-%D8%A8%D9%88%D8%B3%D9%87-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%9F%D8%9F%D8%9F%D8%9F
onia$ Sep 8, 2012 هههه خب بهتر بریم به کارمون برسیم عذاب وجدان گرفتیم من مزاحمت نمیشم دیگه داداشیجان روز خوبی داشته باشید تا بعد بابای گلیجان
هههه خب بهتر بریم به کارمون برسیم عذاب وجدان گرفتیم من مزاحمت نمیشم دیگه داداشیجان روز خوبی داشته باشید تا بعد بابای گلیجان
onia$ Sep 8, 2012 خب ببخشید داداشیم هستی دیگه نباید زود ناراحت بشی ای بابا چه کار سختی؟!میشه بپرسم کارتون چیه؟!