B
پسندها
291

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام .
    تشکر بابت متن زیباتون . بله همینطوره ک شما میفرمایید
    من فکر نکنم خود نیچه هم به این حرفی که زده بود اعتقاد داشته!
    هم اکنون که در حال نفس کشیدن هستید شخص دیگری نفس های آخرش را میکشد
    پس دست از گله و شکایت بردارید و با داشته هایتان زندگی کنید
    من در رقابت با هیچکس جز خودم نمیباشم هدف من مغلوب نمودن آخرین کاری است که انجام داده ام
    (بیل گیتس)
    روي پرده کعبه اين آيه حک شده است :نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ.و من هنوز و تا هميشه به همين يک آيه دلخوشم بندگانم را آگاه کن که من بخشنده ي مهربانم
    می روم خسته و افسرده و زار

    سوی منزلگه ویرانه ی خویش

    به خدا میبرم از شهر شما
    دل شوریده و دیوانه خویش


    می برم ،تا که در ان نقطه دور شستشویش دهم از رنگ گناه

    شستشویش دهم از لکه ی عشق
    زین همه خواهش بیجا وتباه

    میبرم تا زتو دورش سازم
    زتو ، ای جلوی امید محال

    میبرم زنده به گورش سازم
    تا از این پس نکند یاد وصال

    ناله می لرزد ،میرقصد اشک
    آه، بگذار که بگریزم من

    از تو ، ای چشمه ی جوشان گناه
    شاید آن به که بپرهیزم من

    بخدا غنچه شادی بودم
    دست عشق آمد از شاخم چید

    شعله ی آه شدم ، صد افسوس
    که لبم باز بر آن لب نرسید

    عاقبت بند سفر پایم بست میرم ، خنده به لب ،خونین دل

    میرم از دل من دست بدار
    ای امید عبث بی حاصل
    ما ز هر صاحب دلی یک رشته فن آموختیم.
    عشق از ناصر و صبر از کوه کن آموختیم.
    گریه از مرغ سحر،خودسوزی از پروانه ها.
    صد سرا ویرانه شد تا ساختن آموختیم.
    سلام
    بازم مرسی خودتون قابلید
    شبتون قشنگ و پرستاره
    من از حسین یاد گرفتم چطور پیروز شوم در حالی که مظلوم و ستمدیده باشم
    "گاندی"
    کاروان میاید از شهر دمشق برسر خاک شه سلطان عشق
    کاروان با خود رباب اورده است بهر اصغر شیر و اب اورده است
    کاروان امد ولی اکبر نداشت ام لیلا شبه پیغمبر نداشت
    کاروان امد ولی شاهی نبود بر بنی هاشم دگر ماهی نبود

    "السلام علیک یا اباعبدا..."
    گریه کردم گریه هم این بار آرامم نکرد

    هرچه کردم ـ هر چه ـ آه انگار آرامم نکرد

    روستا از چشمِ من افتاد، دیگر مثلِ قبل
    گرمی آغوش شالیزار آرامم نکرد

    بی‌تو خشکیدند پاهایم کسی راهم نبرد
    دردِ دل با سایه‌ی دیوار آرامم نکرد

    خواستم دیگر فراموشت کنم اما نشد
    خواستم اما نشد، این کار آرامم نکرد

    سوختم آن‌گونه در تب، آه از مادر بپرس
    دستمالِ تب‌بُر نم‌دار آرامم نکرد

    ذوق شعرم را کجا بردی؟ که بعد از رفتنت
    عشق و شعر و دفتر و خودکار آرامم نکرد
    ملسی عزیزم.
    خدا را دوست بدارید حداقلش این است كه یكی را دوست دارید كه روزى به او میرسید.

    سپاس خدايى را كه اول است و پيش از او اولى نبود و آخر اوست و پس از او آخرى نباشد

    سپاس خدايى را كه اول است و پيش از او اولى نبود و آخر اوست و پس از او آخرى نباشد

    ÷
    مرسی. زیبا بود.:gol:..

    ای آب فرات از کجا می آیی؟
    ناصاف ولی چه باصفا می آیی؟
    خود را نرساندی به لب خشک حسین
    دیگر به چه رو به کربلا می آیی؟

    "اربعین حسینی تسلیت باد..."
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا