B
پسندها
291

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام
    حال شما؟؟
    مرسی بابت نظراتتون راجع به عکسا
    طبیعت ایلام واقعا زیباست
    تشریف بیارید درخدمت باشیم
    از نزدیک طبیعت ایلامو ببینید
    منتظرتون هستیم حتما تشریف بیارید:gol:
    مثل همیشه نوشته ها عاااالی مرررررررررسی
    ایشالا بتونم جبرانشون کنم
    مرسی گلم منم خوبم

    دلم از دوری تو گاه چنان میگیرد
    که وجودم همه پر می شود از وسوسه یک پرواز
    تا بیایم سویت
    به خدا حس مرا هیچ نمی دانی تو
    دلم از دوری تو گاه چنان میگیرد
    که به هر یک نفسم
    نام زیبای تو صد بار بیاید به زبان
    به خدا حس مرا هیچ نمی دانی تو
    دلم از دوری تو گاه به هر امدنی غیر از تو انچنان شکوه کند
    که دلش می خواهد
    جامه را بر کند و شیون و زاری بکند
    دلم از دوری تو گاه چنان بر قفس سینه من می کوبد
    که گمان می کنم اخر روزی
    او از این سینه بیاید بیرون
    به خدا حس مرا هیچ نمی دانی تو
    دلم از دوری تو گاه چنان میگیرد
    که محال است بدانی حالم
    کاش ای با من و بی من بوده
    لحظه ای چند به جایم بودی
    تا که حال من پر بسته این تنگ قفس را حتی
    بهر یک لحظه فقط یک لحظه
    خوب می فهمیدی...
    سهنام خاله خوبین؟
    میسییییییییییییییی
    عالی بود عالییییییییییییییییییی
    خـ ـدایا !


    گـ ـاهـی تـ ـو را بـزرگ مـ ـی بینـ ـم گـ ـاهـی کوچک

    ایـ ـن تـو نیستـ ـی کـه بـزرگ مـ ـیشوی و کوچک

    ایـ ـن منـ ـم کـه گـ ـاهـی نزدیـ ـک مـ ـی شوم گـ ـاه دور
    گـونه هایت خیس است ..
    باز با این رفیق نــــــابابت .. " بـــــــاران " قــــــدم زدی ؟!
    هـزار بار گـــــُفتم باران رفیق ِ خوبــــی نیست برای تنهـآیی هـا ..
    همدَم ِ خوبـــی نیست برای درد هـا ..
    فقط دلتنگی هایت را خیس و خیس و خیس تـــــــر میکُند ..
    همین ..
    عشق تو شوخی زیبایی بود که خداوند با قلب من کرد

    زیبا بود. اما......... شوخی بود . حالا ....

    تو بی تقصیری . خدای توهم بی تقصیر است !

    من تاوان اشتباه خود راپس میدهم !

    تمام این نهایی .............

    تاوان جدی گرفتن آن شوخی است
    از فنجان برعکس قهوه

    تا سرباز اخموی پاسور

    فال های من همیشه بد آمده

    برای همین تو هرگز نیامدی .
    ما دو نیمه ایم

    از یک ماه

    کسی که ما را از هم جدا کند

    شق القمر کرده .
    چشمان َت

    لبانی ست

    که اگر باز شود

    حرف ها دارد

    بسته که می شود

    هذیان می گویی..

    لبانت را ببند

    می خواهم خوب بشنوم
    پنجره ای رو به دیوارم

    همان قدر ساکت

    همان قدر کور

    همان قدر تنها

    که هیچ کس مرا باز نمی کند..!
    اذان

    از «آن» می گوید

    که بزرگ..

    نه!

    بزرگ تر است

    از «این» و «آن»


    اذان

    از «آن» می گوید

    که نه زن

    نه مرد

    نه نامرد است

    اما نامردی دیده

    از «این» و «آن»


    اذان

    از «آن» می گوید

    که نه «این» است

    و نه «آن» ..
    قشنگترين حس دنيا اينكه بدوني همون بلايي كه سرت اورده سرش اوردن..
    به سلامتی همه اشـــک هایی که توی خلوت می ریزیم ،

    تا کســی که لیاقت نداره اونا رو نبینه ... !!!
    آن قدر غمگینم
    که نمی‌دانم چه‌طور بخندم
    چه‌طور گریه کنم
    تا کسی از تماشای این اندوه
    اندوهگین نشود
    می‌خواهم خودم را از خودم پرت کنم بیرون
    و شکل جدیدی از زندگی را آغاز کنم
    که در آن مسئولیت تنهایی این‌قدر سنگین نباشد
    می‌خواهم عشق را در جای دیگری ببینم
    مثل وقتی که پروانه‌ای از روی همه‌ی گل‌ها عبور می‌کند
    تا خودش را به چشمه‌ای برساند
    یا پرنده‌ای که از هیچ کوچی برنمی‌گردد
    یا برگی که از پاییز پیش روی درخت مانده است
    آن‌قدر غمگینم
    که حاضرم جایم را با هر کدامتان عوض کنم
    هر کدامتان که شانه‌هایش
    برای این غم آسان‌تر است
    کسی که این‌قدر با خودش فکر نکند
    و ترجیح دهد
    در دفترهایش به جای شعر
    برچسب‌های زیبا بچسباند
    سلام
    خوب بودن...خیلی خستم
    درحد جنازه مطرحم...
    شب نتم تموم نشده بود بهت سر میزنم
    بوووووووووس
    مرسی به یادمی نانازم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا