خواهش باران عزیز...شب بخیر.
بله ما تو جنگ چالدران از این شعرا میخوندیم...جنگ جهانی اول هم تو برلین بودم بازم میخوندیم...جنگ دوم جهانی هم مسکو و لیننگراد بازم میخوندیم...دی اشعار ناب+
پاییز تموم شه کلی شعر میگم...دی پیشواز از بهار
نمیدونم چن وقته ...هی دکتر و امروز و فردا میکنم...بین خودمون باشه پسرا از آمپول و دکتر و ...میترسن.
بله دی نسبیت و اینا... آلبرت جونم...لطفا با صدای شیلای سندباد بخونید...دی
ممنون باران خانوم...دوست خوبم.
خوشحالم، ایشالا همیشه خوب خوب باشین، باران عزیز.
خب آذر ماه و اوج دلتنگی پر از پاییز...کمی هم کسالت دارم...ببخشید اگه + هام کم شده...هر چند نگفتم و نمیگم...خب شما خودتون یه پا شرلوک هلمزین...دی واتسونی+
مرسی از لطف همیشگی شما.