baran 2012
پسندها
2,439

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • آه ها
    بادند و با باد می روند
    اشک ها
    آب اند و به دریا می پیوندند
    اما به من بگو
    وقتی که عشق
    فراموش می شود
    به کجا می رود؟


    گوستاو آدولفو بکر
    آدم ها می گذرند
    آدم ها از چشم هایم می گذرند
    و
    سایه ی یکایکشان
    بر اعماق قلبم می افتد
    مگر می شود
    از این همه آدم
    یکی تو نباشی ؟
    لابد من نمی شناسمت
    وگرنه بعضی از این چشم ها
    این گونه که می درخشند
    می توانند
    چشم های تو باشند.


    رسول یونان
    کسي چه مي داند
    من امروز چند بار فرو ريختم
    چند بار دلتنگ شدم
    از ديدن کسي که
    فقط پيراهنش شبيه تو بود

    گاهي اوقات حسرت تکرار يک لحظه
    ديوانه کننده ترين حس دنياست.


    ژوآن هرييس
    تو که می‌دانی ، همه ندانند ، لااقل تو که می‌دانی
    من می‌توانم از طنین یکی ترانة ساده
    گریه بچینم
    من شاعرترینم

    تو که می‌دانی ، همه ندانند ، لااقل تو که می‌دانی
    من می‌توانم از اندامِ استعاره ، حتی
    پیراهنی برای
    بابونه و ارغنون بدوزم
    من شاعرترینم

    تو که می‌دانی ، همه ندانند ، لااقل تو که می‌دانی
    من می‌توانم از آوای مبهم واژه
    سطوری از دفاتر دریا بیاورم
    من شاعرترینم

    اما همه نمی‌دانند
    اما زبان ستاره ، همین گفت‌وگوی کوچه و آدمی‌ست
    اما زبان سادة ما ، همین تکلم یقین و یگانگی‌ست
    مگر زلالی آب از برهنگی باران نیست ؟
    تو که می‌دانی ، بیا کمی شبیه باران باشیم.


    سید علی صالحی
    خواهش باران عزیز.
    ممنونم...شب بخیر...به امید دیدار.

    :smile::gol::gol::gol:



    اهمیت این پنجره
    در اتاق
    کم نیست
    ما می‌توانیم کنار هم
    گنجشک‌ها را بشماریم
    پاییز را زمستان کنیم
    و برای دُرناها دست تکان دهیم،

    حالا فکر کن نباشی
    من باشم و همین اتاق
    من باشم و همین پنجره
    قطعا حیاط زیر سیگاریم خواهد شد
    حتما درست خورشید از همین جا غروب می‌کند
    ای تُف
    به این همه اتفاق غریب
    این پنجره در خیلی از اتفاق ها دست دارد
    من شنیده‌ام
    چند نفر بعد از مرگم می‌گفتند
    وقتی که نبودی
    دست های پنجره من را به حیاط پرتاب کرد!


    نيما معماريان
    بله ایشالا که بباره...نعمت الهی
    مرسی از عکسای قشنگ...ممنونم.
    :smile::gol::gol::gol:
    ممنون...
    پس دعا میکنیم بباره...بلکه ما هم تعطیل شدیم.:D

    :smile::gol::gol::gol:
    مرسی منم خوبم.
    خواهش می کنم...شما لطف دارین.
    خب به افتخار تولد شما داره بارون میاد...;)اینجام بارون میباره.
    :smile::gol::gol:
    سلام
    خوبین؟
    خواهش می کنم، من دارم جبران میکنم...دی تلافی اینا+:biggrin:
    هنوز برا تولدتون 31 دقیقه مونده...:D
    :smile::gol::gol::gol:
    :smile::Dتولدتون دیگه خیلی مبارکا باشه باران همیشه عزیز...

    روزگارم می‌گذرد
    بی‌ هیچ کس
    برای آرزو دیر است
    هر چه میروم نمیرسم
    دیگر هیچ چیز مثل قبل نیست
    خسته‌ا‌م
    در چرخشی باطل سر شار از خودم
    آسمان گرفته با من
    هنوز فکر می‌کنم چقدر مانده تا من
    من باختم به خود باختم
    من تو شده‌ام
    راستی‌ چرا نیستی‌؟ کجایی؟
    غبار چهره این قاب را ورق بزن
    دعوت کن مرا به خوابی‌ رویایی
    گذشته‌ام را برگردان
    شکسته شدم در لابلای آهنگ غمگین زندگی‌
    فصل‌هایم همه سرد و دلم آینهٔ درد
    من به خواستنت دچارم
    در جایی دور از این اتاق
    این شهر، این آسمان
    بدون ترس، بدون برگهای زرد
    سالهاست میگریزم از حوصلهٔ زرد این حصار
    تنهایی من غریب ترین جای جهان است
    و سالها پشت خالی‌ روزگار
    می‌خواهم غمهایم را بپیچانم
    چرا که این افکار دفع نمی شود
    درست مثل همین روزها...

    امیر وجود
    زنان بازنده
    جسورترند!
    چرا که مردی
    قلبشان را به یغما برده و
    در سکوتی سرد
    ترکشان کرده...
    آنها دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند٬
    ترس برای
    از دست دادنِ چیزی که نداری
    احمقانه است.


    ساناز نجفی
    بلی :D
    آره والا. یه حیایی بود. الان آبرو رو قورت دادن حیارو قی کردن:w02:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا