چقدر روزگار مرا
به بازی میگیری
کافیست
همین بس که
دیگر
از ته دل نمیخندم
بس نیست
اشکها مرا رها نمیکنند
به بازی میگیری
کافیست
همین بس که
دیگر
از ته دل نمیخندم
بس نیست
اشکها مرا رها نمیکنند
-
چقدر خوب بود
حرف مردم را فاکتور میگرفتیم
سختیی که گفتی موافقم بعدش شیرینی هستش
موافقم
مثل من
من كه نيستم اما نگران نباش برات دعا ميكنم نباشي
باشه
راستی تو ترک هستی
زیباست گلم
ولی تهش بگو
چقدر دلم برای
هدفهای زیبا تنگ شده
اما نمیدانم
انگیزه این شعرها
از هدفهای
منطقی من بیشتر اند
یا این شعرهای که
هذیان گونه های من هستند
هی منطقم را نابود میکنند
واقعا فریب ساده ای بیش نیست
زنگی را میگویم
هی مرا
زنده به گور میکند
اخر هم نمیدانم
چگونه
با زندگی کنار بیایم
خانه من
همین صفحات مجازیست
که در ان
میسرایم
نوشته هایی هر چند کوتاه ولی
مهربانم
تو برایم
بسرای
کسی چه میداند
پشت
خنده های من
چند بغض نترکیده
است
اين دوستت نفيسه چقدر دختر تو دست وبالش هست
ماشاله همه هم خوشگلن؟
آدرسشونو نداره؟
عجب؟؟
ميخواي هركاري انجام بدي و هيچكي چيزي نگه؟
اي كلك
مگر ندیده بودی چگونه تو را دوست میدارم
که با دیگران ین چنینی دلبری میکنی
اگر مرا دوست نمیداشتی
که چه سراغم امدی
و خودت را عاشق نشان دادی
ممنونم گلم
موهایت را به باد میدهی که چه بشود
عطرش مرا مست میکند
میرسم
ردمان شهر از
عطر موهایت مست شوند
و عاشقت شوند
مرسی گلم خوش میگذره
چی بگیم نمیدونم گفتم با یکی حرف بزنم اگه مزاحم هستم
مزاحمت نشم
سلام خوبی خوش میگذره
بابا تو ديگه كي هستي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...