Art_saya_design
پسندها
114

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • جام دريا از شراب بوسه خورشيد لبريز است ،
    جنگل شب تا سحر تن شسته در باران ،
    خيال انگيز !
    ما ، به قدر جام چشمان خود ، از افسون اين خمخانه
    سرمستيم
    در من اين احساس :
    مهر مي ورزيم ،
    پس هستيم !
    گفتم صنما باده چه با روح کند

    جانا چه شود عمر مرا نوح کند

    عمری به درازا و تب باده خوری

    یک زین شوم و علی مرا کوه کند

    عید شما مبارک.........
    موج، مي آمد، چون كوه و به ساحل مي خورد !

    از دل تيره امواج بلند آوا،
    كه غريقي را در خويش فرو مي برد،
    و غريوش را با مشت فرو مي كشت،
    نعره اي خسته و خونين ، بشريت را،
    به كمك مي طلبيد :
    - « آي آدمها ...
    آي آدمها ... »
    ما شنيديم و به ياري نشتابيديم !
    به خيالي كه قضا،
    به گماني كه قدر، بر سر آن خسته ، گذاري بكند !
    « دستي از غيب برون آيد و كاري بكند »
    هيچ يك حتي از جاي نجنبيديم !
    آستين ها را بالا نزديم
    دست آن غرقه در امواج بلا را نگرفتيم،
    تا از آن مهلكه - شايد - برهانيمش،
    به كناري برسانيمش ! ...

    موج، مي آمد، چون كوه و به ساحل مي ريخت .
    با غريوي،
    كه به خواموشي مي پيوست .
    با غريقي كه در آن ورطه، به كف ها، به هوا
    چنگ مي زد، مي آويخت ...

    ما نمي دانستيم
    اين كه در چنبر گرداب، گرفتار شده است ،
    اين نگونبخت كه اينگونه نگونسار شده است ،
    اين منم،
    اين تو،
    آن همسايه،
    آن انسان!
    اين مائيم !
    ما،
    همان جمع پراكنده،
    همان تنها،
    آن تنها هائيم !
    همه خاموش نشستيم و تماشا كرديم .
    آن صدا، اما خاموش نشد .
    - « ... آي آدم ها ... »
    « آي آدم ها ... »
    آن صدا، هرگز خاموش نخواهد شد ،
    آن صدا، در همه جا دائم، در پرواز است !
    تا به دنيا دلي از هول ستم مي لرزد،
    خاطري آشفته ست،
    ديده اي گريان است،
    هر كجا دست نياز بشري هست دراز؛
    آن صدا در همه آفاق طنين انداز ست .

    آه، اگر با دل وجان، گوش كنيم،
    آه اگر وسوسه نان را، يك لحظه فراموش كنيم،
    « آي آدم ها » را
    در همه جا مي شنويم .

    در پي آن همه خون، كه بر اين خاك چكيد،
    ننگ مان باد اين جان !
    شرم مان باد اين نان !
    ما نشستيم و تماشا كرديم !
    در شب تار جهان
    در گذركاهي، تا اين حد ظلماني و توفاني !
    در دل اين همه آشوب و پريشاني
    اين از پاي فرو مي افتد،
    اين كه بردار نگونسار شده ست،
    اين كه با مرگ درافتاده است،
    اين هزاران وهزاران كه فرو افتادند؛
    اين منم،
    اين تو،
    آن همسايه !
    آن انسان،
    اين مائيم .
    ما،
    همان جمع پراكنده، همان تنها،
    آن تنها هائيم !
    اينهمه موج بلا در همه جا مي بينيم،
    « آي آدم ها » را مي شنويم،
    نيك مي دانيم،
    دشتي از غيب نخواهد آمد
    هيچ يك حتي يكبار نمي گوئيم
    با ستمكاري ناداني، اينگونه مدارا نكنيم
    آستين ها را بالا بزنيم
    دست در دست هم از پهنه آفاق برانيمش
    مهرباني را،
    دانائي را،
    بر بلنداي جهان،
    بنشانيمش ... !

    - « آي آدم ها ... ! موج مي آيد ... »
    سلام جناب مهندس ...........

    ممنون خوبم ....به لطف شما..........

    همچنان درگیرم... پایان نامه + ارشد ..........

    صبح است‌.
    گنجشك محض

    مي خواند.
    پاييز، روي وحدت ديوار
    اوراق مي شود.
    رفتار آفتاب مفرح
    حجم فساد را
    از خواب مي پراند:
    يك سيب
    در فرصت مشبك زنبيل
    مي پوسد.
    حسي شبيه غربت اشيا
    از روي پلك مي گذرد.
    بين درخت و ثانيه سبز
    تكرار لاجورد
    با حسرت كلام مي آميزد.

    اما
    اي حرمت سپيدي كاغذ !
    نبض حروف ما
    در غيبت مركب مشاق مي زند.


    در ذهن حال ، جاذبه شكل
    از دست مي رود.

    بايد كتاب را بست‌.
    بايد بلند شد
    در امتداد وقت قدم زد،
    گل را نگاه كرد،
    ابهام را شنيد.
    بايد دويدن تا ته بودن‌.
    بايد به بوي خاك فنا رفت‌.
    بايد به ملتقاي درخت و خدا رسيد.
    بايد نشست
    نزديك انبساط
    جايي ميان بيخودي و كشف‌.

    پیروز و سربلند باشید..........
    وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم.


    دکتر علی شریعتی....
    سلام بر شما-انشالله که حالتان خوب باشد:gol:-
    یادم نمیاید کی همچین خطایی کردم ولی شما درست میگید


    سلام جناب مهندس.......

    خواهش میکنم......

    نه علاقه ای به کتابهای تاریخی ندارم..........

    ولی عاشق شعرم ....البنه نه هر شعری....شعرهایی که معنای عمیق و خاصی داشته باشن.......
    .
    .
    .
    .
    .
    در سراي ما زمزمه اي ، در كوچه ما آوازي نيست.
    شب، گلدان پنجره ما را ربوده است.
    پرده ما ، در وحشت نوسان خشكيده است.
    اينجا، اي همه لب ها ! لبخندي ابهام جهان را پهنا مي دهد.
    پرتو فانوس ما ، در نيمه راه ، ميان ما و شب هستي مرده است.
    ستون هاي مهتابي ما را ، پيچك انديشه فرو بلعيده است.
    اينجا نقش گليمي ، و آنجا نرده اي ، ما را از آستانه ما بدر برده است.
    اي همه هشياران ! بر چه باغي در نگشوديم ، كه عطر فريبي به تالار نهفته ما نريخت ؟
    اي همه كودكي ها ! بر چه سبزه اي ندويديم، كه شبنم اندوهي بر ما نفشاند ؟
    غبار آلوده راهي از فسانه به خورشيديم.
    اي همه خستگان ! در كجا شهپر ما ، از سبكبالي پروانه نشان خواهد گرفت ؟
    ستاره زهر از چاه افق بر آمد.
    كنار نرده مهتابي ما ، كودكي بر پرتگاه وزش ها مي گريد.
    در چه دياري آيا ، اشك ما در مرز ديگر مهتابي خواهد چكيد؟
    اي همه سيماها ! در خورشيدي ديگر، خورشيدي ديگر.
    اگر باران نبارد برکه ی احساس می خشکد

    و هم نیلوفر مرداب غافلگیر خواهد شد

    اگر باران نبارد کفتر سهراب میمیرد

    و کفتر باز آیا راغب شبگیر خواهد شد؟!

    اگر باران نبارد " باز باران با ترانه -

    با گهر های فراوان " از چه رو تحریر خواهد شد؟!

    اگر باران نبارد شاخه ی نرگس نمی داند

    که گلدان وامدار پنجره تعبیر خواهد شد!!

    اگر باران نبارد واژه باران چه خواهد شد؟

    و آیا رنگ شعری باز سبز سیر خواهد شد؟

    اگر باران نبارد تکنواز رود می داند

    که در این باره * با سیلاب ها در گیر خواهد شد

    اگر باران نباردکوزه ی خالی سر چشمه

    وبال گردن تفتیده گان تفسیر خواهد شد

    اگر باران نبارد در شب شعر شقایقها

    قصیده با غرور چشم ها در گیر خواهد شد..........
    سلام استاد. شما خوبی؟؟؟
    میدونی که دانشگاه شروع میشه منم کم پیدا میشم
    ولی چه باشم و چه نباشم همیشه به فکر شما هستم
    سلام جناب مهندس من امروز برای اولین بار تاپیک شما رو دیدم ......(آموزش گام به گام معماری)

    با تمام وجود آماده همکاری با شما استاد بزرگوار هستم ..........

    افتخاریه برای من تا با شما در ارائه ی این تاپیک که فکر میکنم خدمت بزرگی به جامعه ی معماری این مملکت باشه همراه باشم............

    امیدوارم من و دوستان افتخار استفاده از حضور شما در این باشگاه رو داشته باشیم........

    بی نهایت از شما متشکرم.........

    با آرزوی بهروزی و موفقیت جاوید شما...............



    سلام
    اينجانب اينه طاهري دانشجوي ترم7 در مشهد هستم و اماده همكاري در /اموزش گام به گام معماري مي باشم اما متوجه شيوه همكاري نشدم
    لطفا توضيح ذهيد....
    با تشكر
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/213140-لطفا-نظر-خود-را-اعلام-کنید!!!?p=2710519#post2710519
    سلام.دنباله پروژه موزم میتونی کمکم کنی؟ممنون میشم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا