نگفتي بالاخره سمينارت چي شد؟
آرام يه چي بخنديم!
امروز خواهرم اومده بود تمام وقت كه اينجا بودم كنارم نشسته بود مي گفت مي خوام روكارات نظارت كنم!
حدود 7بود گفتم به نظرت آرامش الان برگشته(حالا فكرنمي كردم اصلا بدونه قضيه چيه ها،همين طوري پرسيدم)برگشت گفت نه!گفتم تو از كجا مي دوني؟گفت مگه نگفته بود6قرارداره پس هنوز برنگشته!
از تعجب شاخ درآوردم،زير و بم همه چيرو كشيده بود بيرون!منم تنها چيزي كه دم دستم بود(لاك غلط گير!)پرت كردم طرفش!
البته اينا همش با خنده توأم بود
آرام يه چي بخنديم!
امروز خواهرم اومده بود تمام وقت كه اينجا بودم كنارم نشسته بود مي گفت مي خوام روكارات نظارت كنم!


از تعجب شاخ درآوردم،زير و بم همه چيرو كشيده بود بيرون!منم تنها چيزي كه دم دستم بود(لاك غلط گير!)پرت كردم طرفش!

البته اينا همش با خنده توأم بود