ARAMESH
پسندها
5,706

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ببینم تو گلودردت خوب شد؟؟؟
    کیکو شیرینی نخوریا...
    دکتر رفتی؟؟
    سلامتی، خبر خاصی نیست.
    جداً؟ باریکلا آلوینی خودمون،ولی واقعا ماهه
    نه عسلی من خوش شانس بودم که همه دوستام ماهن،تو هم که سر دسته اونایی دیگه،بووووووووس
    سیلام آرام جونی خوفی؟بیتر شدی؟
    میگما تهنایی چرا نیست؟؟از قضیه امشب خبر داشت؟
    به سلامت خوش اومدین خیلییییییییی.ماچچچچچچچچ!!!
    چرا چشمات اینطوری قرمز شده
    حالا که زهرا رفت منم رفع زحمت کنم
    با اجازه ما رفع زحمت کنیم....
    خوب شدی خبرم کن با ترانه بیام یه شام دوره همی بخوریم
    نه بابا خخ خخ خخفه چیه؟!؟!؟کلی خوشحالم کردین اومدین!!کلی خوشحال شدم!!از وقتی وبا گرفته بودم هیچ کی در این خونه رو نزده بود!!خیلی خوب کردین اومدین
    خاستگار؟؟؟؟/ترانه گفتم شعر میگی یه چیزیش شده......
    خوب من دیدم تو یخچالت چیزی نی یه دفه چشمم به کمدت افتاد دیدم اون تو پره مواد غذاییه...
    زهرا بریم. من به چند جای دیگه باید سر بزنم
    (تا خفه امون نکرده جیم شیم)
    میگم زهرا جان از کی تا حالا مواد سوپ توی کمد هستن که شما اونجا رو میگردی؟
    [IMG] اون لباس های ترانه ست!!دیشب بهم داد!!گفت بزارمشون توی کمد!!گفت قراره براش خواستگار بیاد!!اون لباس ها رو ببینه میفهمه سنش چقدره!!خب نمیگه مردم که ک.ر نیستن!!
    چششششششششم دس نمیزنم حالا چرا غیبتمو پیشه ترانه میکنی؟؟؟؟منو باش گفتم واست سوپ درس کردم که زودی خوب شی.............:cry:
    ترانه این لباسرو ماله زمانه قاجاره.....:d
    بیا اینم سوپ بخور نوشه جونت

    ااااااااااااوا بخورش چرا میزاریش تو کمدت؟؟؟؟بیا بخورش واست خوبه....
    آره اصلا سایزه من نی...منو ترانه دوتایی توش گم میشیم....
    خوب آخه میخواستم واست سوپ درس کنم دنباله موادش میگشتم به اینا برخوردم.........:d
    ببین زهرا این اومده توی صفجه من منو تهدید می کنه
    من میترسم بیا بریم خونه
    من از همه همساده هاتون پرسیدم از سره کوچه تا تهه کوچه همه میگفتن اصلا این خونههه ترسناکه تمامه دورشو سیم خاردار کشیدن رو دیواراشم شیشه خورده ریختن.....حالا ناراحت نباش من خودم همشونو میخورم....
    نه بابا چی مهمونی رو تموم کنیم....من تازه یه کمده دیگه پیدا کردم که توش کلیییییییی لباسه نو و دس نخوردس....بیا ترانه ببین....
    زهرا جدی امشب ارامش دق می کنه . میگم تا دق نکرده مهمونی رو تموم کنیم
    اگه باشم آرامی
    بچه ها چرا نیومدن هنوز؟
    تهنایی چن مین پیش بود
    نگهش میداشتی خب
    ارامش من عین یه لاشخور روی سرت وایسادم
    هر چی می خوای بوگو (من که از رو نمیرم)
    خوب اب نداره چراغی که به خونه رواس به مسجد حرامه....
    میخوای از مهمونه حبیب خدا پذیرایی نکنی بدی همسایه؟؟؟تازه میگنده همشون...
    من با همسایتون صحبت کردم گفت اصلا فردی به اسمه آرامش نمیشناسه.....
    نبودا تو بالشتش....بیا ببین ایناهاش هیچی توش نی.....
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا