پیشرفت در همه چیز که بهت قبلنا گفتم دیجه ....
حالا اگه خواستی بعدا بهت میگم خصوصی
اینو گفتم که کسایی که میان تو صفحه ت از کنجکاوی ندونن چیکار کنن [img]
مددددددددددددددددددددددیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییر
محترم خارش گرفته من دیگه کم کم باید برم خونه که فردا صبح ساعت5:30باید برم فرودگاه
تو هم میتونی مثل...(نه نمیگم)به خودت...(نه نمیگم)بدی
من1بار با بچه ها رفتم اعصابم خورد شد دیگه نتونستم برم،البته میخام برم بچه ها انگار 4شنبه رفتن ولی من سرکار بودم،فردا هم دارم میرم ماهشهر 5شنبه عصر برمیگردم
این سری اگه بتونم حتما میام
از برکات با من حرف زدن اینه که توده های سیاهی که دوره دوگوله ات رو گرفتن دارن کمرنگ میشن! اتفاقا الان دارم گوش میکنم، خیلی خوبه، هر وقت دیدمت، منتها یادم بنداز صبحش
بچه اش خودش بچه داره!
راستی یکی از همکاراش سرش رو گذاشت رو شونه من برام درد دل کرد، گفت دو ماه فرشاد باید با سرنگ شیر میخورده، این همیشه بهش شیر میداده