-anjel-
پسندها
372

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • یک ساعت مونده برسی.. احتمالا شاید ارومیه بوده....ارومیه خیلی خوفناکه...یه چیز شبیه مثلث برمودا....منکه دوست ندارم اونجاپروازکنم..
    بدون دلیل اتفاق هایی میفته که هیچ دلیل علمیه هوانوردی نداره...
    یادت نیست تو آسمان ایران بودی یا ترکیه که اون اتفاق افتاد.....اگه تو آسمان ایران بودید احتمالا نزدیک ارومیه بوده..
    خواهش....راستی اون جریان چاله هوایی باحال بود.....کجا داشتید میرفتید؟؟
    جغد نزد خدا شکایت برد :
    انسان ها آواز مرا دوست ندارند .
    خدا به جغد گفت :
    آوازهای تو بوی دل کندن می دهد و آدم ها عاشق دل بستن اند !
    دل بستن به هر چیز کوچک و بزرگ ؛
    تو مرغ تماشا و اندیشه ای !
    و آنکه می بیند و می اندیشد ، به هیچ چیز دل نمی بندد.
    دل نبستن سخت ترین و قشنگ ترین کار دنیاست !
    اما تو بخوان ...
    و همیشه بخوان ...
    که آواز تو حقیقت است و طعم حقیقت تلخ ...
    خدا رحمتش کنه
    منم همیشه اهنگ دل من یه روز به دریا زد و رفت با خودم می خونم
    یا علی
    خدا نگهدارتون
    سوره مبارکه نور
    آیه شریفه 35

    اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ

    معنای آیه:
    جابرین عبدالله گوید : وارد مسجد شدم و علی (ع) را ملاقات کردم. علی (ع) فرمود : تعجب می کنم از کسی که این آیه را بخواند و معنایش را درک نکند. گفتم : کدام آیه ؟ حضرت آیه را خواندند و فرمودند: (مشکاه) محمد (ص) است (مصباح) من هستم. (زجاجه) حسن و حسین هستند (کوکب درّی) علی بن الحسن است. (شجره مبارکه) محمدبن علی است. (زیتونه) جعفربن محمد (لا شرقیه) موسی بن جعفر ( لا غریبه) علی بن موسی الرضا (یکاد زیتها) محمد بن علی ( لم تمسه نار) علی بن محمد (نور علی نور) حسن بن علی (یهدی الله لنوره من یشا) مهدی (عج) است
    سلام
    راستش اصلا کارم خوب نبود
    من کی باشم که بخوام جلوی اقا ضامن اهو گلگی کنم:redface:
    درست می گید همچین شلوغ میشه که ادم میترسه کسی این وسط یه چیزیش بشه منم اکثر اوقات از همون جلوی در حرف دلم رو به امام می گم
    ان شا الله که زور زود بعد این ماه رمضون عیدیتون رفتن به زیارت اقای مهربونی ها باشه . ان شا الله:smile:
    بـگـذار سـخـت باشم و سـرد !!
    بـاران کـه بـاریــد… چـتـر بـگـیـرم و چـکـمـه!!!
    خـورشـیـد کـه تـابـیـد… پـنـجـره ببـندم و تـاریـک !!!
    اشـک کـه آمـد… دسـتـمـالـی بـردارم و خـشـک !!!
    او کـه رفـت،
    نـیـشخـنـدی بـزنـم و سـوت…
    (فریدون مشیری)
    وقتی خدارو دارم
    حس تنهایی گناهه
    وقتی میبینم بقیه باهم هستن
    خدایش خیلی خوشحال میشم
    بهشون می گم دنیا به کامتون
    منم زیباترین و دارم
    خدارو دارم و این بهترین لحظه دنیاست
    که خدارو حس میکنم
    که خدارو دارم

    :smile:
    یا امام رضا
    اخ چه کیفی داره الان حرم باشی
    دم همون سقا خونه ای که گفتید:cry:
    دومین باری که رفتم پیش امام رضا با سه تا دیگه از دوستهام بودم.هرجا رفتیم بهمون جا ندادن.یا خیلی گرون بود یا خیلی دور تازه کلی هم بار داشتیم
    رفتیم جلوی درب حرم دلم گرفته بود خیلی هم خسته بودم به بچه ها گفتم شما برید زیارت من همین جا کنار وسیله ها می مونم. بچه ها که رفتن کلی با امام رضا گله و شکایت کردم که امام رضا ما اینجا مهمونت هستیما
    ده دقیقه بعد دوستهام از تو حرم در اوندن گفتن بابابی یکشیون زنگ زده گفته برا مون جا گیر اورده
    موندم چی بگم
    سرمو انداختم پایین
    کلی قربون صدقه امام رضا رفتم
    خیییییییییییلی دوستشون دارم
    خیلی
    با کتابهاشون اروم می گیرم
    عزیزن عزیز
    خوابهای شا پرکی:smile:
    خیلی قشنگن
    خوشبحالتون:D
    من خوابام یادم نمی مونه
    یا اگرم یادم بیاد یدفعه ای یادم می یاد مثل همون خواب پروازکه دیدم
    اره بابا ایشکال نداره
    :D
    جان ادمی در زندانی است که کلیدش در دست خود اوست. علامه جعفری ره

    علامه جعفری می شناسید؟
    گفتم که روی خوبت از ما چرا نهان است ؟ / گفتا تو خود حجابی ور نه رخم عیان است
    اینم شعر امضام هستش
    و مسلما تو از خلق خود در حجاب نشوى مگر آنکه کردارشان میان آنها و تو حاجب شود
    قسمتی از دعای ابو حمزه
    سلام فک کنم شبکه 2 ساعت ده و نیم به بعد بزاره البته دقیق مطمین نیستم
    این نوشته هم ان شا الله که می خواد یه داستان بشه با راوی دوم شخص بعد یک سال و خورده ای فک کنم طلسم ننوشتن داستان کوتاه شکسته بشه
    حالا بعدا ماجرا داستان و می گم اما کلا موضوع اینه که یه نفر قرار برای یه نفر دیگه که نیست تولد بگیره:smile:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا