-anjel-
پسندها
372

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • گفتم:

    پس چرا آن همه درد در دلم انباشتی؟ گفت:

    گفت:

    روزیت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی،

    پناهت دادم تا صدایم

    کنی، چیزی نگفتی، بارها گل برایت فرستادم،

    کلامی نگفتی، می خواستم برایم بگویی و حرف بزنی.

    آخر تو بنده ی من بودی چاره ای نبود جز نزول

    درد که تنها اینگونه شد تو صدایم کردی .

    گفتم: پس چرا همان بار اول که صدایت کردم درد را از دلم نراندی؟

    گفت: اول بار که گفتی خدا آن چنان به شوق آمدم که حیفم آمد

    بار دگر خدای تو را نشنوم، تو باز گفتی خدا و من مشتاق تر برای
    شنیدن خدایی دیگر، من می دانستم تو بعد از علاج درد بر خدا گفتن
    اصرار نمی کنی وگرنه همان بار اول شفایت می دادم.
    گفتم: مهربانترین خدا، دوست دارمت …
    گفت: عزیز تر از هر چه هست من دوست تر دارمت…
    اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد// من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم
    سلام ..احوال شما؟؟
    خوب هستین؟؟
    خواهش میکنم ..نه غمگین نیستم :)
    NO ONE CAN’T CHEAT DEATH




    Death came to a guy and said,”My friend today is your day…”. The guy said,”But I am not ready!”. Then death said,”Well your name is the next on my list…”. So the guy told death,”Ok why don’t you take a seat and I will get you something to eat before we go?”. Then death said,”All right…”. The guy gave death some food with sleeping pills in it, death finished eating and fell into a deep sleep. The guy took the list & removed his name from top of the list to the bottom of the list. When death woke up he said to the guy, “I will start from the bottom of the list because you have been so very nice to me
    چه حرف گوش کنید
    البته خود منم همینم :smile: زیاد برا سفر اصرار نمی کنم
    ایشاالله :gol:
    ناراحتی نداره که
    ایشاالله
    که امسال برید اصلا برنامه بریزید یدفعه خونه غافلگیر کنید پاتونو کنید تو یه کفش و بگید جنوب
    من سه بار سمت خرمشر اهواز ابادان رفتم
    منطقه ی خاصیه متفاوتت با جاهایی که رفتم
    قبول دارم اینایی که میگید رو ابجی های خودم همیشه همینایی که میگید رو به من میگن
    ولی من از هرجا سیر بشم از امام رضا نه نمیشم
    شمس العماره خیلی با حال بود
    با اون پنجره های رنگیش که نور افتاده بود وزمین و غرق رنگ کرده بود
    اینقدر بپر دوشاخ در اوردیم که نگوووووو
    کلی پشت سر مرد نمکی شکلک دراوردیم ببینیم کی میتوونه بیشتر شبیهش بشه
    نه دیگه به قطار سواری نرسیدیم
    موزه ایران باستان هم خوب بود یسری از مجسمه ها که تو کتاب بود اونجا از نزدیک دیدم ولی گلستان یه چیز دیگه اس
    خب موزه ایران باستان و کاخ گلستان
    که دومی خیییلی بهتر بودش
    کلی کیف داد یکمم مخسره بازی در اوردیم و یواشکی عکس گرفتیم اخه یه جاهایی گیر میدادن البته مودبم بودیم
    سلام سلام
    اومدید اگر بودم میگم کجاها رفتیم

    راستی پروانه دوست داشتید
    ممنون
    البته دوهفته قبلم تهران بودم خودش نه ها کرج خونه خاله ها ودایی هام
    من رفتم شب بخیر
    یه روزه میایم بر میگردیم
    البته بستگی به راننده هم داره
    فک نکنم به جای دیگه برسیم
    الانم بلند شم حاضر شم اخه 12 حرکته
    خیلی سر خوشم من:biggrin:
    دانشگاه هم که امتحان داشتیم همیشه دقیقه 90 میرسیدم
    الا دوستم زنگ زده میگه کجایی
    :w15:
    وااااااااای خدا چقدر ایشون لطف دارن

    اگه اینجوری خب از این القاب هم دارم من
    مثلا بعضی اوقات که کلید خونه یادم میره بر دارم
    زنگ خونه که میزنم
    ابجیم ایفون برمیداره بهش میگم در رو باز کن
    از قصد میگه
    اقا برو نون خشک نداریم
    یا خیلی مهربون که میشه میگه اقای گدا برو خدا روزیتو جای دیگه بده:biggrin:
    خیلی مرسی
    خیلی لطف دارید
    بهم علی داداش میگن
    علی اقا هم همین طور
    بعضی اوقات هم جو گیر میشن میگن استاد منم کلی می خندم:biggrin:
    سلام سلام
    نه اینجوریم نیست
    با اینکه ازشون بزرگترم باینکه بشون تو داستان نویسی یاد دادم
    اما برام مثل دوستن مثل داداشهای کوچیکم
    راستش اوواهم خیلی دوستم دارم بهجون خودم تعریف نمی کنم از رفتارهاشون معلومه هرمشکلی داشته باشن با من در میون میزارن شدم سنگ صبور همه
    مشورت که می کنیم اخر تصمیم بر اساس مشورت خودم میگیرم
    خالی نیس خانمی پیام قبلیم.... یه دونه تصویره.. خب فکر کنم بزرگه اندازش.. دیر باز میشه.. من دارم میبینمش..
    احتمالا بچه های کارگاهم با بچه های حوزه هنری ببریم یه جایی برای دیدن یکی از گزینه هامون اینجاست
    واااای خوشبحالتون برا من یه ارزو
    همیشه دوستم میگه پولهام جمع می کنم برات یکی میخرم چون می دونه دوس دارم اذیت مکنه کچل:biggrin:
    راستی تا حالا موزه تهران رفتید
    چیجوریه خوبه
    فایده داره یه روز وقت گذاشت برا دیدن
    واااااااااااااااای خدا
    تو خوابتون چه خبر بوده
    یه رویای رنگا رنگ
    پر از نور پر از زیبایی
    واقعا چه خبر بوده
    منم دیروز دم سحر تو خوابم فقط یه موزیک شنیدم یه قطعه از پیانو فوق العده بود که از خواب پریدم صدای زنگ ساعت یا گوشی نبود یه قطعه ناب بود که تا حالا نشنیده بودم
    می خواستم بعدش بگم بچه ها
    وااای چه رویایی بوده
    بگید حتما بگید
    سرا پا می گوشم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا