anise b
ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره
-
عمه ی خدابیامرز یادم داده بود چطوری بخندم
مث تو نیستم که بلد نیستم بخندم :دی
من که خعلیی وقته توو بغلتم...:دی
یه حالیی میدهه...
اصن یه وضییه
انیس:
اوضاع خیلی خراب شده ... ،
دست و بال ِ ت باز هست یه خُرده من ُ بغل کنی ... ؟
(فرشید فرهادی)
انگار خودم نیستم...یه جور خاصیه...
مرسیی عزیزززم...
اینا خوبااشه دادا...
ماهم اینجوریم...مثلا
هیس...اینجا مرده ای دارد به تنهایی خو میکند...)
شعرعالیه...منو ارومم میکنه...
مثه باده وقتیی خیلیی گرمته...میره لابه لای احساست...
تویجوری عجیب میشی...
مث لبخندهایی که من میزنم
مرسیی...نفسیی...
اینم دیشب گفتم:
غرق شده ام....کاش هوا تارهای صوتیه تورا به صدا در بیاورد
صای تو...شاید نجات غریق بی نهایته سکوتم باشد...
سرخی گونه هایت...کاش چیدنی باشد....
وای من میخوامتتت....
ماچ عشقوولییانه...ویی اینو خیلیی دوست داشتم
رنگش نارنجی هلویی بود..
خیلی کیف داشت:دی
وای موهات که بازه چه دلبری میشیی....
واای خدای من
بیاا ببوسمت
یووهوو
عالییییییییییییییی
دست دست دست دست
کوثر داره میرقصه
یوووهووو
ای جاان
چه موهای خوشملی...
یه ماچش کنم..:دی
اه شدیییید
خفنن
ارشد امتحان داشتی؟؟
چه خبر؟
الان اومدی تو یه جای نرمو گرمیی خوش میگذره؟؟:دی
بیا بغلم خب...
بدووو
سپاسگذارم
التماس دعا انیسی...
میتوان با هم بود ...بی هراس از همه فاصله ها....
میتوان دل خوش بود... به صدای تپش ثانیه ها...
ای صمیمی ، ای دوست !
با تو هست این دل من،با وجود همه فاصله ها...
خوشحالم که خوبی ...
شکز خدا .. خوبم ...
نخیرم می تونی دوتا بال کادو بدی
مصور کنی؟
خودم الان رو دیوار اتاقم دوتا بال کشیدم
مصور نمی خوام
دوتا بال واقعیی واقعی
مگه خدا قدرت دعا و ارزو بهت نداده پس یا دعا کن یا اروزو ولی دعا کن
سيلام كله پوخ. -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
