ببخش تو تالار بودم،من ساید برم،عصلی بیام،کی میای؟
-
،امان از دست تو،پس کوه بودی،ناهالم موندین یا نه؟
مگگه از دست دخمل خههلی ناز سل به کوه میزالن
اتفاقا داستم به داداشیم میدفتم یه کوه این چند روز میچسبه،ولی خب،اینژا هم از دیروز هوا بالونیه
منظولت کیی بود،هاااااا
لوسو لفته خوسگذلونی،بههدنی تخصیل من میندازه
دییسب چی؟اینکه من داستم حلف میزدم تو دفتی خووودافظ
من ضایع کنم؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!چلا الکی می گی جلو ملدم زستتته،کووجا بودی
سيلام سال نوتون مبارك
مرسي از اينكه بنده را تبليغ فرموديد در زمان غيبتم
11ساعت نیستی
نهه خیل،خودافظ
ییش،اصنی ولس تون،اسسستههداد کارتون ندالی،پرستال کوووجا بود؟
بند انگشتی لفت از اونژا،مههلوم نیست کوجاست،تو اخه شه ژولی می خوای بلی اونژا
اههههههه اذیت نتون،بههدم اصن قصه خوف گوس نمیدی،پسله ملیضی قلبی داست نه بابای بند انگستی
توجاهههی الانی
اتفاقا نتیجه خوووفی هم گلفتیم،زسسسته جلو نی نی و سیگال،دور از جووون،زززسته حاجی
نتیجه می گیلیم که امیل باید پسل خوفی باسسه و اژیت نتونه
اتفاقا همه اونا لو میدیدم،تو میتی کومان عاشقهاون لباس ابیه مو بلنده بودم که شمشیر باز بود،من تو برنامه کودک،خیییلی فوتبالیستا لو دوس داستم
تمام سد دیده،بیااا
غصه ما به سل لسید،کلاغه به خونه اس نلسییید
قسنگ بود مگه نههههه،پسله خههلی مهلبون و ملایمه،البته تو نیستی هااا،خوسال نسو،حواسم نبود گفتم سبیه تو بود
پسمله نالاحن میسه که چلا همه چیز لو خلاب کلده،با وجودی که دوس داسته همه چی خوب باسه و دخمله دوسیس باسهههههتا اینکه خدمتکاله خونه پسله،از وجود بند انگستیا با اطلاع میسه و مادل دخمل لو می گیله و میندازه تو قوطی،دخمله گگگللللیه می تونه و از پسمله کمک می خواد و پسمله با وجود نالاحتی قلبیس به دخمله کمک می تونه و مامانس لو نجات میده،و بههدی اونا بلا همیسه میلن ولی کلللی دخمله با پسله دوستی بوده و پسله یه حبه قند به دخمله یادگالی میده و دخمله تومویس لو،تازه گلبه ی پسمله خهههلی با دخمله دوست میسه،
نهه خیل،نقش اصلی بند انگستی هستتت اقااا،بههدم اسمس این نبود،الانی یادم نیست اسم فیلم رو،حالا دوس تن(گوش کن)دالم تههلیف می تونم بلات
نه،یاهو خلافه(خرابه)منم خییلی اون ور نمیرم،کجا میلی و میایی؟دالم بلات داستان تهههلیف می تونم هاااااا
تا این که این دخمله وقتی خوبی و تههنایی این پسر رو می بینه از پشت یه برگ باهاش حلف میزنه و بعد میره به باباش میگه،باباش از ترس که ادم بزرگا فهمیدن و خطل ناکه،تصمیم میگیله از اونجا بلن،پسره به خاطره اینکه محبتی در حق دختره کرده باسه یه مشت چیزای کوچولو درست میکنه و میزاله تو خونه نی نی دخمله،و همه چی بد تل میسه.....
داستان اصلی فیلم،ز این قراره که یه دخمل اندازه بند انگشت با مامان باباش تویه کمد یه خونه زندگی می کنن،پسری اونجا هست که خییلی اروم و مهربونه،و خییلی کم مامان باباش رو میبینه،و خیلی تههناس ناراحتی قلبیم داره و قراره چند روز دیگه عمل شه ولی مامان باباش ولش کردن رفتن و اون یکم ناامید سده ولی باز ایراد از خانواده اش نمیگیره که چرا نیستن
ایییی شیطون،نگاه چه خوب با حلفاش،همه چی رو جمع میکنه،
مگه بلنامه کودک سه شههه،بههتل از کلاه قلمزی هم بود تازه شم،لاستی این نی نی دخمل جدیده که اومده رو دیدی،ششه نازه؟
یه جعععبه سوکولات گذاستم کنالم و دالم میخولم،کللی بلامون به به اولدن،ززولت بیاد
حالا از کجا معععلو که خوف بوده که سسسلی میگی خوودم بودم،هاااا
از ایران بعیده که یه فیلم رو فقط یه بار بزاره،اگه گذاشت حتما بهت خبل میدم -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...