اگر بغض گلویم را گرفته است تنها یک آرزو برای خالی شدنخودم دارم ،آرزوی غروب و باران را دارم..... کاش غروبی بیاید همراه باباران برای خالی شدنم و
ای کاش و کاش و کاش یارم نیزدر کنار آن دوباشد.......اما افسوس که او مثل یک پرستوی تنها سفر کرده است ، مرا تنهاگذاشته است ،چشمهای مرا بارانی کرده است ، و دل مرا غمگین کردهاست......باران بیا تا با هم خالی شویم ،
تو از این بغضی که در آسمان فراگرفته است خالیشو و
من نیز از این سرنوشت و دوری خالی می شوم