*ABER*
پسندها
609

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • حتما عزیزم....
    تو هم همین طور بهار و فراموش نکن ...
    امیدوارم تو زندگیت به بهترین ها برسی گلم...:redface:
    سلام
    ماه مبارک شما هم مبارک
    من به طور کلی همیشه به درخت تکیه کرده ام. نمی دونم شاید هم درختها به من تکیه کردن نمی دونممممممم:whistle:
    سلاااااااام مائده بانو
    خوبی عزیزم...؟
    طاعات و عبادات قبول...
    وای یه لحظه نمازو ناهار دیدم فک کردم عید فطر شده:D
    فعلا مائده جان:‌))
    چرا خب؟
    هرچند خودم پخش زمین میشم اونوقت:D:biggrin:
    اما !! وبالوالدین احسانا
    آرههه مادربزرگ باید قدر دوران طلایی جوونی رو دونست...
    کول والا من ادبیاتم خوب نیستا ولی وقتی شما که مادربزرگمی و خسته من باید اینکار رو انجام بدم:دی
    بله مادربزرگ جونم خودت اینا رو بهم یادت دادی دیگه...:‌))
    منم نوه شمام هااااا :D
    چرا منو نبردی خب!خودم کولت میکردم که خسته نشی:biggrin:
    حکمت بعضی چیزا رو فهمیدن سخته...واسه همه ماها پیش میاد اتفاقاتی که نمیدونیم حکمتش در چیه و خب ما آدما عاجزیم از درکش.
    ولی حتی افتادن یه برگ هم از درخت تا اون بالایی نخواد اتفاق نمیفته:‌))
    اشکالی نداره که فکرشو نکن، دیگه گذشته دختر خوب....
    تازه شد یه خاطره:‌))که هیچوقت یادت نمیره.
    به این فکر کن خدا دوستت داشته که تونستی بالاخره یه جا پیدا کنی و بمونی.حالام که تموم شده:‌))
    عجب تازه با سانسور بود این همه اتفاق بود!!!
    بازم خدا رو شکر که خوابگاه پیدا کردی بمونی.
    امیدوارم حداقل مفید بوده باشه و ارزش دردسرشو داشته باشه:‌))
    آهان پس بالاخره رفتی...
    فک کن بعد این همه دردسر نمیرفتی! خیلی حرص درآرهههه هاااا!!
    عجببب داستانی هم بود!!
    حالا کنفرانسه واست خوب بود؟
    وای دختر خوب کنفرانس انقدر مهم بود که پا شدی رفتی؟
    خیلی جالب بود مثل این کتابایی که تا نصفشو میخونی از بس مشتاقی ادامشو بخونی!!منتظر ادامه بودم!
    بعدش یعنی برگشتی خونه؟ و دیگه نرفتی کنفرانس به این مهمی اونوقت:cool:
    سلااام مادربزرگ:biggrin:
    احوال شما؟
    منم بد نیستم
    ماه رمضان بر شما هم مبارک باشه :)
    نیستی چند روزه!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا