یارانراد
پسندها
3,813

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ای تیر نگاهت به دل زار کجایی

    ای روی گلت شمع شب تار کجایی

    آرام و قرار دل بی تاب و شکیبم

    آرام وقرار دل بیمار کجایی

    گویم به که مانی که خلایق بشناسند

    در مشکل من فاطمه رخسار کجایی

    هر جا که تو هستی دل حسرت زده انجاست

    خود گو به من خسته گو ای یار کجایی
    می بینی شنیده ها را
    دیشب در پیله ی تنهایی خودم
    قراری شاید فراری بستم
    که تا طلوع فردا
    تا انجا که خط افق روشن می شود با صدای صوت موذن
    من هم
    روشن باشم
    نور باشم
    تا اینکه خورشید خوابزده ی دلم بدمد از پشت کوهستان سرد درون
    تا نور شوم
    روشن شوم
    و اغاز تمام بودن ها معنا شود
    تا تمام نیستی ها نبایدها بسوزد دود شود دور شود محو شود
    تا من با تو باشم
    تا با او باشیم
    همه عمر برندارم سر از این خمار مستی ..... که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
    تونه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد ...... دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی
    چه حکایت از فراقت که نداشتم ولیکن ...... تو چو روی باز کردی در ماجرا ببستی
    نظری به دوستان کن که هزار بار از آن به ..... که تحیتی نویسی و هدیتی فرستی
    دل دردمند ما را که اسیر توست یارا ...... به وصال مرهمی نه چو به انتظار خستی
    نه عجب که قلب دشمن شکنی به روز هیجا ...... تو که قلب دوستان را به مفارقت شکستی
    برو ای فقیه دانا به خدای بخش ما را ...... تو و زهد و پارسایی من و عاشقی و مستی
    دل هوشمند باید که به دلبری سپاری ...... که چو قبله ایت باشد به از آن که خود پرستی
    چو زمام بخت و دولت نه به دست جهد باشد ...... چه کنند اگر زبونی نکنند و زیردستی
    گله از فراق یاران و جفای روزگاران ...... نه طریق توست سعدی کم خویش گیر و رستی
    این تویی یا سرو بستانی به رفتار آمده ست
    یا ملک در صورت مردم به گفتار آمده ست
    آن پری کز خلق پنهان بود چندین روزگار
    باز می بینم که در عالم پدیدار آمده ست
    عود می سوزند یا گل می دمد در بوستان
    دوستان یا کاروان مشک تاتار آمده ست
    تا مرا با نقش رویش آشنایی اوفتاد
    هرچه می بینم به چشمم نقش دیوار آمده ست
    ساربانا یک نظر در روی آن زیبا نگار
    گر به جانی می دهد اینک خریدار آمده ست
    من دگر در خانه ننشینم اسیر و دردمند
    خاصه این ساعت که گفتی گل به بازار آمده ست
    آنچه بر من می رود در بندت ای آرام جان
    با کسی گویم که در بندی گرفتار آمده ست
    سعدیا گر همتی داری منال از جور یار
    تا جهان بوده است جور یار بر یار آمده ست
    واییییییییی چه جمله ی قشنگی آفرین پسرم،راستی اومدی و به من سر نزدی چشاتو در میارم اگه ببینمت!!!!!!!!!!:D
    خدایا ! از آن واهمه دارم که نکند در مقابل دشمن پایم بلرزد وجزو سربازان تو قرار نگیرم.خدایا! قدرتی به من اعطا فرما که این بار بتوانم در راه تو قدم بردارم و در خودسازی کوشا باشم . خدایا! اگر توفیق شهادت را نیافتم،توفیق ادامه راه راستین شهدا را به من اعطا فرما (شهید هاشم اعتمادی)
    از یک سو باید بمانیم تا شهید آینده شویم و از دیگر سو باید شهید شویم تا آینده بماند هم باید امروز شهید شویم تا فردا بماند وهم باید بمانیم تا فردا شهید نشود ، عجب دردی چه می شد امروز شهید می شدیم و فردا زنده می شدیم تا دوباره شهید شویم
    گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و برمی گشت!

    پرسیدند : چه می کنی ؟

    پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و...

    آن را روی آتش می ریزم !

    گفتند : حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است ! و این آب فایده ای ندارد!

    گفت : شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ، اما آن هنگام که خداوند می پرسد : زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی؟

    پاسخ میدم : هر آنچه از من بر می آمد
    از هر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آن را به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری.
    شهدا دعا داشتند ادعا نداشتند نیایش داشتند نمایش نداشتند حیا داشتند ربا نداشتند رسم داشتند اسم نداشتند
    اگر قدر تو را دانسته بودیم اگر عهد و وفا نشکسته بودیم دل ما خانه ی غمها نمیشد غم هجران نصیب ما نمیشد
    ای علی موسی الرضا
    ای پاک مرد یثربی در توس خوابیده من تو را بیدار میدانم

    زنده تر روشنتر از خورشید عالم تاب

    از فروغ و فر شور و زندگی سر شار می دانم

    یا علی موسی الرضا
    دریاب
    بسم الله الرحمن الرحیم

    يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ قَوِّ عَلى خِدْمَتِكَ جَوارِحى وَاشْدُدْ عَلَى الْعَزيمَةِ جَوانِحى وَ هَبْ لِىَ الْجِدَّ فى خَشْيَتِكَ وَالدَّوامَ فِى الاِْتِّصالِ بِخِدْمَتِكَ حَتّى اَسْرَحَ اِلَيْكَ فى مَيادينِ السّابِقينَ.

    چه زیبا خالقی دارم / دلم گرم است می دانم
    که می خواند مرا ، با آنکه میداند گنه کارم
    اگر رخ بر بتابانم / دوباره می نشید بر سر راهم
    دلم گرم است می دانم ، که می داند / بدونِ لطف او ، تنهای تنهایم
    اگر گم کرده ام من راه و رسم بندگی ، اما
    دلم گرم است ، می دانم / خدای من ، خدایی خوب می داند
    و می داند که سائل را نباید دست خالی راند ...
    بیا که باز مرا بیقرار خواهی کرد
    به یک اشاره زمین را بهار خواهی کرد
    کمان و تیر بگیروبه کوی عشق بیا
    عقاب کوه احد را شکارخواهی کرد . .
    اللهم عجل لولیک الفرج
    کدام بود

    کدام

    این اینده کدام بود

    که بهترین روزهای عمرم را حرام دیدارش کردم
    حسین پناهی
    دلهای پاک خطا نمی کنند فقط سادگی می کنند

    وامروزسادگی بزرگترین خطای دنیاست .
    بببسخین دینه عموجون من باهد بلم
    روز خوس
    سادو سهنامت باسید
    فهلنی بابای
    هان خدالو سکل
    چشف حتما اسالله که اونسا هم بالون بیادعموجون و اسالله همه دعاهایی که به خیرو صلاحتون هست مستجاب بسه
    الهییییییی پس باید بسه شهربارانهای نخره ای میسیدن تا همیسه خدا خیس بارونی باسین
    االهی اسالله
    ولی خدا کنه اینسا دینه بارون نهاد دینه فعلا:D
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا