یارانراد
پسندها
3,813

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • مارا چه شد ه ؟
    دیوی در کنارمان وسوسه می کند؟
    یا خوابی سنگین زمینمان زده؟
    چرا؟
    چرا؟
    دوست داشتن ها بد رنگ شده اند؟
    چرا می خواهمت ها پر ننگ شده اند؟
    چرا سلام ها نگاهها . سلام نیست ؟ نگاه نیست؟
    چیز دیگریست
    اینجا همان جای پرواز نیست مگر؟
    پس چرا بالها کوچکند؟
    و
    پا ها بزرگ
    در آینه یک مردِ شکسته ست هنوز...مرد است که از پا ننشسته ست هنوز

    یک مرد که از چشمِ تو افتاد شکست...مرد است ولی خانه ات آباد،شکست
    چیز تازه اگر داری بیا و اضافه کن. بیا و بگو .تا شاید این گره ها این قفلها باز بشه. این همه گره این همه گله . چیز تازه ایی بگو اگر می تونی.:(
    هزاران توبه ات را گرچه بشكستي؛ ببينم من تورا از درم راندم؟

    كه ميترساندت از من؟ رها كن آن خداي دور؟!

    آن نامهربان معبود. آن مخلوق خود را

    اين منم پروردگار مهربانت.خالقت. اينك صدايم كن مرا. با قطره ي اشكي

    به پيش آور دو دست خالي خود را. با زبان بسته ات كاري ندارم

    ليك غوغاي دل بشكسته ات را من شنيدم

    غريب اين زمين خاكي ام. آيا عزيزم حاجتي داري؟

    بگو جز من كس ديگر نميفهمد. به نجوايي صدايم كن. بدان آغوش من باز است

    قسم بر عاشقان پاك با ايمان

    قسم بر اسبهاي خسته در ميدان

    تو را در بهترين اوقات آوردم

    قسم بر عصر روشن، تكيه كن بر من

    قسم بر روز، هنگامي كه عالم را بگيرد نور

    قسم بر اختران روشن اما دور، رهايت من نخواهم كرد

    براي درك آغوشم، شروع كن، يك قدم با تو

    تمام گامهاي مانده اش با من

    تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو ميگويد

    ترا در بيكران دنياي تنهايان. رهايت من نخواهم كرد
    حرف های خدا...



    كه زيبا بنده ام را دوست ميدارم

    تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو ميگويد

    ترا در بيكران دنياي تنهايان

    رهايت من نخواهم كرد

    رها كن غير من را آشتي كن با خداي خود

    تو غير از من چه ميجويي؟

    تو با هر كس به غير از من چه ميگويي؟

    تو راه بندگي طي كن عزيز من، خدايي خوب ميدانم

    تو دعوت كن مرا با خود به اشكي، يا خدايي ميهمانم كن

    كه من چشمان اشك آلوده ات را دوست ميدارم

    طلب كن خالق خود را، بجو ما را تو خواهي يافت

    كه عاشق ميشوي بر ما و عاشق ميشوم بر تو كه

    وصل عاشق و معشوق هم، آهسته ميگويم، خدايي عالمي دارد

    تويي زيباتر از خورشيد زيبايم، تويي والاترين مهمان دنيايم

    كه دنيا بي تو چيزي چون تورا كم داشت

    وقتي تو را من آفريدم بر خودم احسنت ميگفتم

    مگر آيا كسي هم با خدايش قهر ميگردد؟
    افسوس واسه تو ای دل ساده
    که هر کسی واست عقده ای فرستاده
    هر کی که اومد جلوت گفت دلسوز تواِ
    حالا می بینی باعث غم امروز تواِ
    تو می خواستی زیر پرچم هیچ کس نری
    به هر سیاست پستی تو نیشخند زدی
    نگاها رو صدای تو شدن بیشتر شدید
    ولی جوری که هستی تو رو هیچ کس ندید
    تیغ و بکش، فکر نکنم خونت از رگ بیاد
    وقتی حتی مادرتم ازت مدرک می خواد
    دیگه خوشی ها رو تو زندگی تصور کن
    فقط یادت می دن که به خدا توکل کن
    مردم می خوان باری که رو دوش هست بردارن
    پس تو رو طرد می کنن، خُب حقّم دارن
    تو یه جوون احمقی و عشق رپ داری
    به بالاسریاتم خیلی رشوه کم داری
    تو زندگی عادّی رو دوست نداشتی
    هر ثانیت شب بوده، روز نداشتی
    ولی توی هنرت، موند بازم دوومت
    توی مملکتی که نمایشِ سازم حرومه
    آره کسی واسه تو قدمی ورنمی داره
    ولی کسی توی مشکلاتت کم نمی ذاره
    باید جای این که درد اون که هست بی تو حس کنی
    بشینی و دونه های تسبیحتو بشمری
    چیه؟ غیر قابلِ هضمِ حرفام یکم؟
    منتظری حقیقتُ توی اخبار بگن؟
    ببین جوونایی که جای تیغ رو دستشون
    اونایی که لبخندی نیست تو حرفشون
    این دلِ من بود فهمیدی حرفاشو؟
    بیخیال دونه های تسبیحت چند تا شد؟
    افسوس واسه تو ای دل ساده
    که حتی تک تکه خنده هاتم گله داره
    افسوس واسه تو ای دل ساده
    که چشمای تو هر لحظه ای گریه داره
    افسوس واسه تو ای دل ساده
    که هر کسی واست عقده ای فرستاده
    افسوس واسه تو ای دل ساده
    که تو هفت تا آسمون نداری یه ستاره
    افسوس واسه تو ای دل ساده
    که حتی تک تکه خنده هاتم گله داره
    من خوب می فهمم از غم ظاهرت
    که حتی شک داری به مریمِ باکره
    داری پیش خودت می گی که این بیراه نمی گه
    حتی تصویر زندگیتم سیاه سفیدِ
    تو می خواستی که عمرتُ هرز پس ندی
    ولی فقط ورقای تقویمُ خط زدی
    وقتی دیگه بیدار شدی تو خوابت سخته
    حتی گریه کردنتم یادت رفته
    مثلِ هفتاد میلیون احمقِ دیگه
    حتی شعارای قشنگتم خامِت کرده
    تو اَم یه جوونی، پیرتر از ننه بابات
    که پره عقده شده دیگه از سرت تا پات
    این پنج تا انگشتِ واسه مشتِ گره کن
    حتی نمی تونی راحت باشی پشت تلفن
    این که شهرم تو ظلمتِ عیب از منه؟
    لابد اینم سنّتِ پیغمبره
    به من نگاه کن بگو...کجا رو زیر و رو کنم

    کدوم گلایه رو بگم...چه دردی آرزو کنم

    به من نگاه کن برو...فاصله باورم بشه

    در انتظار،بودنت...عذابِ آخرم بشه
    سلام سلام صدتا سلام شوخی کردم شما خیلی ام بامعرفتی:Dفردا آخرین امتحانمه برام دعا کن که نمرهام خوب شن

    با اجازت من برم بخونم شب خوووووووووش
    می یایی؟ میری؟ هیچی هم نمی گی؟ کلا ماهم داغون می کنی؟ اصلا هر جور راحتی باش:razz:
    خب از هرچی که تو رو به اونی که نمی خوای باشی نزدیک می کنه . فاصله بگیر.یااااااااااااااااااااااااااسین دردت چیه؟؟؟؟؟؟؟؟
    نه سنگ صبور نمیخوام داداشی

    فقط میخوام عوض شم میخوام همونی شم که بودم
    دوستم فوت شد تو حیاط خونش دفنش کردیم

    یه عککس جالب گرفتم خودم کنارش دراز کشیدم تو قبر به زور جا شدم و رو لبش بوسیدم
    داداش علی من مجبورم ک برم........فعلا شب بخیر..........شاید ی ساعت دیگه امدم........

    شب خوش..........فعلا اگه نبودم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا