گلسا2
پسندها
2,679

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • آره ديگه
    اوقت كه ميگم منو نميخواي نگو نه ميخوام
    حالا بهت ثابت شد؟

    راستي اين مشكلي كه دودونه بهت گفته منم دارم نميتونم برم تو تايپيك ها؟
    نه بابا گلسا هیچ تاپیکی نمیتونم وارد شم..
    فقط تو تاپیک ها میتونم برم...
    بخوام وارد تاپیک شم اروز میده
    آواتارتو عوض كن
    سياسي بازي در نيار
    زووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووود باش
    سلام عزیزم خوبی ؟؟


    ترجیح می دهم طوری زندگی کنم که گویی خدا هست

    و وقتی مردم بفهمم که نیست،

    تا اینکه طوری زندگی کنم که انگار خدا نیست

    و وقتی مردم بفهمم که هست.


    " آلبرد کامو "
    اگه ايطوريه ثابت كن
    مثلا من يه شماره حساب ميدم حقوقتو بفرست براي من؟;)
    سلام به روی ماهت عشقم..
    میگم گلسا من دچار مشکل شدم..
    روی لینک هایی که بچه ها گذاشتن تو پیجم همه رو میزنم ارور میده..حتی تو کنترل پنلمم میخوام تشکر هارو برم میبینم ارور میده.
    ماله تو هم؟
    متن زير را بخون و مواظب خودت باش:

    دوستم مژگان با یه پسر خیلی پولدار دوست شده بود و تصمیم داشت هر طور شده باهاش عروسی کنه ، تو یه مهمونی یه دفعه از دهنش پرید که 5 ساله دفتر خاطرات داره و همه چیزشو توش می نویسه ، این آقا هم گیر داد که دفتر خاطراتتو بده من بخونم!
    از فردای اون روز مژگان و من نشستیم به نوشتنه یه دفتر خاطرات تقلبی واسش ، من وظیفه قدیمی جلوه دادنشو داشتم ، 10 جور خودکار واسش عوض کردم ، پوست پرتقال مالیدم به بعضی برگاش ...، چایی ریختم روش ...
    مژی هم تا می تونست خودشو خوب نشون داد و همش نوشت از تنهایی و من با هیچ پسری دوست نیستمو خیلی پاکم و اصلا دنبال مادیات نیستم و فقط انســــانیت برام مهمه و ...

    بعد از یک هفته کار مداوم ما و پیچوندن آقای دوست پسر ، دفتر خاطراتو بُرد تقدیم ایشون کرد ... آقای دوست پسر در ایکی ثانیه دفتر خاطرات رو بر فرق سر مژی کوبید و گفت :
    منو چی فرض کردی؟
    اینکه سالنامه 1391 هست! تو 5 ساله داری تو این خاطره می نویسی؟
    و اینگونه بود که مژی هنوز مجرد است..
    سلااااااااااام دوس جونم مرسی عزیزم بابت تبریک فوق العاده پرانرژی و شیکت بووووووووووس:heart::gol::w16:
    دارم فکر می کنم همه چیز این مردم عاریتیست
    اگر چیزی را جمعی بگویند خوب است همه تاییدش می کنند
    بگویند بد است همه نکوهشش می نمایند
    حتی کتاب یا فیلم خاصی را دیدن و خواندن هم در این مملکت بستگی به مد دارد
    دین و مذهب و سلیقه و باور و هر آنچه هست و نیست ما
    بدون لحظه ای تامل و تفکر از دیگران وام گرفته می شود
    میخواهم یاغی باشم
    و بگویم من فیلم هندی و فیلمفارسی دوست دارم
    سیگار زر می کشم
    آهنگ جواد یساری گوش میدهم
    لباس جواد می پوشم
    عشقم آویزان شدن به میله ی ته اتوبوس خط واحدست
    بلند بلند می خندم
    در سینما تخمه می شکنم و سوت می زنم
    کفتر بازی بهترین سرگرمی من است
    و قیصر مردترین الگوی من در زندگی
    از باران و هوای ابری بیزارم
    و روزی ده بار سر حمایت از ضعیفه های کوچه کتک میخورم
    من لوتیم
    و آرزویم اینست که مثل فیلمهای فارسی زن بدکاره ای عاشقم شود و من از این منجلاب نجاتش دهم و بعد سفر به مشهدبچه دار شویم
    من یاغی ترین مرد زمینم
    و به این افتخار می کنم !
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا