گلبرگ نقره ای
پسندها
1,561

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • امشب دوباره دلم بی صدا شکست
    امشب دلم باز بی صدا شکست
    امشب دوباره دلم بی صدا شکست
    با گریه ای غریب و غمی آشنا شکست
    تا کهکشان غرقه شدن در خیال تو
    پرواز کرد و چون مرغی رها شکست
    یک عمر من شکستم و با درد ساختم
    اما کسی نگفت چرا بینوا شکست
    ماندم میان موج غریبی ز اشک و آه
    کشتی صبرم از ستم ناخدا شکست امشب ستاره ها پی دلداری آمدند
    اما ز داغ من دلشان تا خدا شکست
    باز به داد دلم رسی........ای کاش
    امشب دوباره دلم بی صدا شکست!
    شب که مي رسد به خودم وعده مي دهم
    که فردا صبح حتما به تو خواهم گفت
    صبح که فرا مي رسد و نمي توانم بگويم
    رسيدن شب را بهانه ميکنم
    و باز شب مي رسد و صبحي ديگر
    و من هيچ وقت نمي توانم حقيقت را به تو بگويم
    بگذار ميان شب و روز باقي بماند که
    چه قدر
    دوست دارم.....
    از زمين خواهم رفت

    دل من شوق تكان دادن ابري دارد

    به هوايي كه بخواند باران

    مثل دستان دعا نردباني دارم

    كه مرا مي برد از خلسه سرگرداني

    آنطرف ها بالا

    لب درياچه مهتاب قراري دارم

    راه شب طولاني است

    دردي مي رقصد و مي جوشد شعر

    اي اجابت شده ها

    غزلي گم كردم .
    یاد دارم هر زمان که با دوریت یارای پیکارم نبود چشمها می بستم در خیالم با دو بال خویشتن سوی تو پر میزدم اوج پرواز خیالم بی افق بود مرزهای بسته ی هفت آسمان را می گشود کاش می دانستی چشم من از باز بودن خسته است کاش می دانستی من به چشم بسته از آن آسمانها میگذشتم تا بدان جا رسیدم کز خودم چیزی نبود هرچه هم بود از تو بود در من این حال غریب لحظه لحظه اوج و شدت میگرفت روز ها و هفته ها و ماه ها راستی انگار وقت و لحظه معنی خود را نداشت در من امید نگاه عاشقانه اوج میافت
    آه اما در خیال خام خود بودم... و نمیدانستم دست تقدیر برایم چه نوشت! قبل از آن که صید صیاد شوم او صید شد و از آن روز دگر غصه آن عشق نافرجام در من مانده است و از آن لحظه فقط اشکها یار وفادار منند درک من از عشق این شد که اگر خاطرت با رفتنم آسوده است من میروم....
    ازتو،ازماجرای دلتنگی

    باتو،درابتدای دلتنگی

    ازنگاهی که سخت عاشق شد

    تاجنون،انتهای دلتنگی

    ودلی راکه عشق آتش زد

    ونشدخونبهای دلتنگی

    حرف های نگفته ای دارم

    آه.....ای آشنای دلتنگی

    یکشب ازشهرواژه های قشنگ

    آمدی پا به پای دلتنگی

    وهمان وقت من غزل گفتم

    وشدی همصدای دلتنگی

    وتو رفتی....وبازبا من ماند

    عشق این همنوای دلتنگی

    وای بر من،عطش سخت است

    هرم آب و هوای دلتنگی

    گوش کن صادقانه می گویم

    باتواز ماجرای دلتنگی

    شبی آهسته از کنارت رفت

    عابرکوچه های دلتنگی

    ونپرسیدی از کجا آمد...

    وکجا رفت نای دلتنگی

    وهمان وقت رفتو.....دیگر رفت

    رفت تا انتهای دلتنگی ...
    شاید غزلی بگویم... شاید غزلی بگویم دراین کوچه های تنگ دنیا شاید از درددلی بگویم با خدای این دو دنیا شاید روزگاری من هم سکوت خدا را بشنوم شاید روزگاری من هم به آن آیین بگروم شاید امشب شاید امروزو شایدم فردا نمی دانم اما غزلی می گویم ... غزلی می گویم که در آن وسعت ثانیه ها پیداست غزلی می گویم که در آن ارزش انسانها به وفاست که در آن هیچ کس تنها نیست همه چیز زیباست در شعرم باران را به تصویر می کشم باد را به مهمانی می خوانم و خدا را پادشاه قصرم می سازم خاطره ها را در گوشه ای از تصویر می کشم شاید آبی باشند نمی دانم ولی اکنون شعر من خیس شدست از باران خاطرات .....و بوی کاه گل می آید از کلماتم بوی ده و روستا و خدا
    دلم تنگ است از اين دنيا چرايش را نمي‌دانم من اين شعر غم افزا را شبي صد بار مي‌خوانم چه مي‌خواهم از اين دنيا، از اين دنياي افسون كار قسم بر پاكي اشكم ، جوابم را نمي‌دانم شروع كودكي‌هايم سرآغاز غمي جانكار از آن غم تا به فرداها پر از تشويش، گريانم بهار زندگي را من هزاران بار بوييدم كنون با غصه مي‌گويم خداوندا پشيمانم به سوي درگه هستي هزاران بار رو كردم الهي تا به كي غمگين در اين غمخانه مي‌مانم خدايا با تو مي‌گويم، حديث كهنه‌ي غم را بگو با من كه سالي چند در اين غمخانه مهمانم
    را شبیه خودم مثل یک ستاره بکش!

    شبیه من که نشد خط بزن دوباره بکش

    مرا شبیه خودم در میان آتش و دود

    شبیه چشم و دلم غرق صد شراره بکش

    و بعد دست بکش بر شراره ام یک شب

    بسوز و قلب مرا پاره پاره پاره بکش

    و زخم های دلم را ببین و بعد از آن

    لباس بر تن این قلب بی قواره بکش

    بخند!خنده ی تو شعله می زند بر من

    بخند و شعله ی من را به یک اشاره بکش

    برای بودن من عشق را نشانه بگیر

    و خط رد به تن هرچه استخاره بکش

    ببین ستاره شدم با تو ای بهانه ی من

    مرا شبیه خودم!مثل یک ستاره بکش
    چقدر دلم برايت تنگ شده
    آنقدر که فقط نام زيباي تو در آن جاي مي گيرد
    عزيز من ، قلب من
    اي کاش مي شد اشک هاي طوفاني ام را قطره قطره جمع کرد
    تا تو در درياي غم آلود آن غروب چشمانم را نظاره کني
    اي کاش مي شد فقط يک بار
    فرياد بزنم
    دوستت دارم
    و تو صدايم را مي شنيدي
    نمي دانم چطور ، کجا و چگونه بايد به تو برسم؟
    اي کاش به جاي عکس زيبايت
    وجود نازنينت پيش رويم بود
    و حرف هاي نا گفته ام را مي شنيدی
    به راستي که تو اولين عشق راستينم هستي
    شايد در گذشته هرگز اينچنين عاشق نشده بودم
    اما؛
    حال خوب مي دانم که فقط با شنيدن نام زيبايت
    چشمانم بي اختيار مي بارد
    اي اميد آخرينم
    بدان که هر روز ، هر ساعت و هر لحظه
    به در گاه آفريدگار تو دعا مي کنم
    تا فقط يک بار بتوانم
    چشمانم را زنداني نگاهت کنم
    ببخش مرا كه براي نگاهت كافي نبوده ام
    ببخش اگر دستانم ،
    براي نگاه داشتنت كوچك بود
    ببخش مرا اگر در قلبم جا شدي
    و ديگر براي هيچ جا نبود

    اكنون كه مرده ام مرا ببخش
    اكنون كه عاشقم مرا ببخش
    ببخش مرا به خاطر تمام لبخند هايت كه عاشقم كرد
    و به خاطر تمام اشكهايم كه گرفتارت كرد
    ببخش اگر آنقدر با تو هم درد شدم تا درد هايت زياد شد

    اكنون كه ديگر نيستم مرا ببخش!
    اكنون كه از ياد برد ه اي با تو زيسته ام مرا ببخش
    مرا ببخش اگر نامت را زياد مي خواندم
    رو به خدا بعد من مواظب خودت باش

    به فکر زندگیت باش

    غصه ام میشه اگه بفهمم داری غصه میخوری

    شکایت از کسی نکن با اینکه خیلی دلخوری

    دلت نگیره مهربون ، عاشقتم اینو بدون

    دلم گرفته میدونی ، از هم جدا کردنمون

    دل نگرونتم همش ، اگه خطا کردم ببخش

    بازم منو به خاطر تموم خوبیهات ببخش

    منو ببخش ، منو ببخش . . .

    اصلا فراموشم کن و فک کن منو نداشتی

    اینجوری خیلی بهتره بگو منو نخواستی

    برو بگو تنهایی رو خیلی زیاد دوسش داری

    اگه تو تنها بمونی با کسی کاری نداری

    دلت نگیره مهربون ، عاشقتم اینو بدون

    دلم گرفته میدونی ، از هم جدا کردنمون

    دل نگرونتم همش ، اگه خطا کردم ببخش

    بازم منو به خاطر تموم خوبیات ببخش

    منو ببخش ، منو ببخش . . .
    و رو به خدا بعد من مواظب خودت باش

    به فکر زندگیت باش

    غصه ام میشه اگه بفهمم داری غصه میخوری

    شکایت از کسی نکن با اینکه خیلی دلخوری

    دلت نگیره مهربون ، عاشقتم اینو بدون

    دلم گرفته میدونی ، از هم جدا کردنمون

    دل نگرونتم همش ، اگه خطا کردم ببخش

    بازم منو به خاطر تموم خوبیهات ببخش

    منو ببخش ، منو ببخش . . .

    اصلا فراموشم کن و فک کن منو نداشتی

    اینجوری خیلی بهتره بگو منو نخواستی

    برو بگو تنهایی رو خیلی زیاد دوسش داری

    اگه تو تنها بمونی با کسی کاری نداری

    دلت نگیره مهربون ، عاشقتم اینو بدون

    دلم گرفته میدونی ، از هم جدا کردنمون

    دل نگرونتم همش ، اگه خطا کردم ببخش

    بازم منو به خاطر تموم خوبیات ببخش

    منو ببخش ، منو ببخش . . .
    بدون اون کوفتی که بهت گفتم از ته دل بود
    کمتر کسی هست که من بهش بگم کوفت
    بدون خیلی واسم عزیزی که بهت گفتم
    شاید غزلی بگویم... شاید غزلی بگویم دراین کوچه های تنگ دنیا شاید از درددلی بگویم با خدای این دو دنیا شاید روزگاری من هم سکوت خدا را بشنوم شاید روزگاری من هم به آن آیین بگروم شاید امشب شاید امروزو شایدم فردا نمی دانم اما غزلی می گویم ... غزلی می گویم که در آن وسعت ثانیه ها پیداست غزلی می گویم که در آن ارزش انسانها به وفاست که در آن هیچ کس تنها نیست همه چیز زیباست در شعرم باران را به تصویر می کشم باد را به مهمانی می خوانم و خدا را پادشاه قصرم می سازم خاطره ها را در گوشه ای از تصویر می کشم شاید آبی باشند نمی دانم ولی اکنون شعر من خیس شدست از باران خاطرات .....و بوی کاه گل می آید از کلماتم بوی ده و روستا و خدا
    ازتو،ازماجرای دلتنگی

    باتو،درابتدای دلتنگی

    ازنگاهی که سخت عاشق شد

    تاجنون،انتهای دلتنگی

    ودلی راکه عشق آتش زد

    ونشدخونبهای دلتنگی

    حرف های نگفته ای دارم

    آه.....ای آشنای دلتنگی

    یکشب ازشهرواژه های قشنگ

    آمدی پا به پای دلتنگی

    وهمان وقت من غزل گفتم

    وشدی همصدای دلتنگی

    وتو رفتی....وبازبا من ماند

    عشق این همنوای دلتنگی

    وای بر من،عطش سخت است

    هرم آب و هوای دلتنگی

    گوش کن صادقانه می گویم

    باتواز ماجرای دلتنگی

    شبی آهسته از کنارت رفت

    عابرکوچه های دلتنگی

    ونپرسیدی از کجا آمد...

    وکجا رفت نای دلتنگی

    وهمان وقت رفتو.....دیگر رفت

    رفت تا انتهای دلتنگی ...
    اوه شرمنده من خبر نداشتممممممممم ...
    خب حتما مثل هميشه خوب و موفق ديگه ...
    آرزوي موفقيت هاي بيشتر ...
    سهلامممممممم احوال مهلبون هااااااا
    خوب هستي ...
    راستي چريان دفاع و حمله چيه !!
    نوش جان عصرونه ...
    تقدیر و تشکر
    الهی!
    نه شناخت تو را توان،نه ثنای تو را زبان نه دریای جلال و کبریایی تو را کران
    پس تو را مدح و ثنای چون توان؟ تو را که داند؟که تو را تو دانی تو
    تو را نداند کس,تو را تو دانی تو بس.


    خوبه؟ بعدش تقدیر و تشکر کنید
    ماهم بهترینا رو انتخاب میکنیم
    مثل انتخابای گذشته امون
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا