کامران جان راه فرار نداری داداشم!بیا مثل آدم سر سفره ی عقد بشین تا برم از تو کوچه یه عروس پیدا کنم بیارم!!برم زنگ همساده روبزنم بگم همساده!!دختر داری؟(مثل این همسایه ها هستن میان میگن سیب زمینی داری؟)
به به !!شادوماد!!میبینم که کلی قراره برات آستین بالا بزنم!!به به!!صبر کن...آها آها....آستینم رو زدم بالا!!برم توی کار زن دادن تو!!ستایش خودش گفت اول تو رو دوماد کنم!! توی ده بالا ال وور(عروسیه دست بزن)
[IMG]چه خشن شدی!!نکنه تو هم تسبیح داری میچرخونی؟ [IMG]
واااااااا!!من کجا گیسام سفید شده!!ماشالا هنوزم سر و زبون دارم و جوون!!آدم باید دلش جوون باشه که منم دلم بچه ست!!همین الانشم همساده ها میگن نشین به پای این آدم!!چند تا حاجی سراغ دارن ولی من گفتم نه!!هزار الله اکبر از برو رو هم چیزی کم ندارم! [IMG] [IMG]
کامران جان میگم ها!!یه خوب حاجی بازاری سراغ نداری؟؟از اون کچلا!!شکم گنده ها!!حالا سنش هم بالا بود عیب نداره!!منم دیگه جوون نیستم!! زن مرده باشه بهتره!!قدر من رو بیشتر میدونه [IMG]
کامران میگم جعفر بیاد سراغت ها!!به زنش میگی دریده؟!!؟
آقا جعفر تازگی ها با دوستای ناباب میپره!!براش میترسم!!از صبح تا شب سر خیابونه!!!هی تسبیح میچرخونه!!!تازگی ها یه تیزی هم دیدم میزاره تو پاشنه ی کفشش!!سبیل هم کذاشته از بناگوشدر رفته!!اییییییییییییی!!!خلاصه کلی گنده لات شده!!حواست باشه!!بهش بگم خون به پا میکنه!!
چه اسم رنگ مو هم بلده!!حالا چند بگیرم؟ [IMG] ام 7خوبه؟؟
منم همچین دختری برات میگیرم!!استادیو داره ها!!فقط پولش رو نداده!!گیتار هم میزنه ها فقط جلوی تو نمیزنه ریاد نشه!! [IMG]
به به!!چه دختری بشه اون دختر!!چه عروسی میخوام بیارم برات!! [IMG] [IMG]
نچ نداریم!!بایدیه!!میزن توی سرت دامادت میکنم!!اولش یه خرده گریه میکنی ولی بعدش خوشبخت میشی!!آره کامران میگردم برات پیدا میکنم!!(همون جوری که تو گشتی برام مسلمون پیدا کردی!!چقدر هم بور نبود!!) ولی بسپار کار رو به دستان با کفایت من!!خودم برات یکی رو پیدا میکنم نه نگی
نچ!!!!آّجی ستایشم حیفه!!تو رو بدبخت کنم اول!!ابرمبگردم برای کامران جان چه دختری پیدا کنم!!آشپزیش بیست بیست باشه!!من شانس آوردم آقامون ایرانی نبود هرچی غذای شور و بی نمک و سوخته میذاشتم جلوش میگفتم غذای ایرانیه!!اونم تا حالا نخورده بود باور میکرد!!!!
ولی من دختر بگیرم پنجه ی آفتاب!!خودت بگی آفرین آرام!!میخوام عروسم خوشگل باشه باید مامانش رو خوب انتخاب کنم!!!!قد بلند و باریک!!راه بره کمرش بشکنه از نازکی!!!به به!!دلت میاد بهش بگی نه؟؟خودم جورش میکنم تو نگران نباش!!بسپرمش دست آبجی آرامت!!
خب آخه روم نشد بگم!!حالا اگه قدیم بود که آقامون گیسام رو میکند به شوما گفتم!!ما به بابامون رومون نمیشه بگیم چه برسه به مرد غزیبه!!البته کامران جان شما جای برادرمی!!درسته من رو با این وکیل بازی درآوردنت بدبخت کردی ولی من ازت کینه به دل ندارم!!خدا نگهت داره !!خیر از جوونیت ببری ما که نبردیم!
نه کامران جان این حرفا چیه ؟!!؟!حلوا؟!!؟!نگو ها!!!!دفعه ی آخرت باشه!!آخه حلوا خیلی چاق میکنه!!منم میدونی که!!خودم دارم چاق میشم!!میترسم جعفر آقا هوو بیاره سرم!!هی خدا!!خدا قسمت نکنه!!زن همساده مون دیروز چه غوغایی راه انداخته بود توی کوچه!!شوهرش زیر سرش بلند شده بود!!هی!!زنش مثل جواهر بود!!تیکه ماه!!خیر نبینه شوهرش!!داشتم میگفتم!!حلوا نه!!خلاصه کامران جان من عروسم رو از تو میخوام!!یالا زن بگیرم!!خودم برات یه دختر خوشگل یدا میکنم!!از فردا میفتم دنبال یه دختر ماه و خوشگل!!دیگه نوبت منه بدبختت کنم!!!
وا کامران خب همون موقع که میخونی بخند!!دیلی داری ها!!!
کامران منفی حقته!!زندگی خصوصی مردم خندیدن داره؟؟این بادمجونهای پای چشم من خنده داره؟!؟!
این جعفر آقا خیلی مرد بدی نیست ها!!ولی وقتی دارم جارو میکنم خیلی بدخلقی میکنه!!خب آخه ته گیتارش نرمه به جای چوب جارو استفاده میکنم!خیلی راحت شدم کامران!!دستم دیگه درد نمیگیره!!ولی میبینم جعفر آقا یخ خرده اخم هاش رو میکنه توی هم و یه چیزایی بلغور میکنه!منم که زیاد زبونش رو نمیفهمم!!دیگه مدارا میکنم!!یه استکان چایی براش میبرم خلقش باز بشه!فکر کنم به گرد و خاکی که بلند میشه حساسیت داره!آخه وقتی گردگیری میکنم هم ناراحت میشه!دستم بالای کمد نمیرسه به بالای گیتارش پارچه میبندم تمیز میکنم.اصلا این خارجی ها آدم های لاجونی هستن!!یه خرده خاک هم براش ناراحت کننده ست!!!
کامران جان نمیدونم چرا این آقامون داره هی روز به روز از تعداد موهاش کم میشه ؟!!داره کچل میشه کم کم !!! [IMG]