کالیگولا

سلام کامرانی
خوبی ؟

زحمتش رو میکشی ؟‌من این متنه رو دوست دارم، ولی ترجمه خودم برای شعر خیلی ضعیفه، فقط متن عادیش رو می‌فهمم

The Thing That Should Not Be
Messenger of Fear in sight
Dark deception kills the light

Hybrid children watch the sea
Pray for Father, roaming free

fearless Wretch
insanity
He watches
lurking beneath the sea
great Old One
forbidden site
He searches
Hunter of the Shadows is rising
immortal
in madness You dwell

Crawling Chaos, underground
cult has summoned, twisted sound
Out from ruins once possessed آنها
fallen city, living death

fearless Wretch
insanity
He watches
lurking beneath the sea
timeless sleep
has been upset
He awakens
Hunter of the Shadows is rising
immortal
in madness You dwell

Not dead which eternal lie
stranger eons Death may die
drain you of your sanity
face The Thing That Should Not Be

بابا کامران من این روزا خب سرم شلوغه..تو میری هفته به هفته میای!!من استثنائا این جوریه این هفته م !!زیاد صوبت کنی با قفل فرمون میام ها!!دهه

سلام آقا کامران گل
خوبی عزیز؟خوش میگذره؟
نبینم دلت گرفته باشه ها

به به!!کم پیدا!!

ممنون کامرانی
خودت جیگری

خوبم، تو چطوری ؟

کامرررررررررررررررران
سلام

درود عزیزم
تو خوبی؟
منم دارم تقسیم ارث می کنم
بدو بیا که عقب نمونی

چه ميشه كرد كامران جان ...شانس منه ديگه مادر...اما بازم خداروشكر ...فعلا همه چيز روبراهه. نگران نباش عزيزم

نه كامران جان همون كرج مونديم فقط خونه رو عوض كرديم...اما بعد از اينكه ساكن شديم رضا به تهران منتقل شد...حالا ديگه مونديم تا ببينيم خدا چي ميخواد رضا هم هر روز اين راهو ميره و برميگرده...

ايضا مامان سايه فداي گل پسرش بشه....خوبي عزيزدلم...؟؟

سرت رو بنداز پایین بوگو چشم!!دهه!!

خب من گفتم تو مردی!!به تو بگم مواظبش باشی!!چقدر هم تو اومدی!!خدا آدم رو به تو محتاج نکنه!!آمین!!ژان والژان!!تناردیه!!

چقدر به حرف من پس گوش کردی!!!گفتم ستایش تنها نباشه!!واقعا که!این دفعه زنده نمیذارمت!!!

کامی کجا بودی تو!؟؟!؟!

نه بابا!!بالاخره اومدی؟!!؟

نه داداشی.نمی خاد به خاطر یه خط تو زحمت بیفتی.

کامران!
حالا که هستی زود باش متن زیرو ترجمه کن ببینم ترجمت در چه حدیه!!!
کچل شدم سر این مقاله رسما!!!
Operators can meet or exceed
production expectations and still work at a comfortable
pace and take scheduled breaks

هان؟چیه؟چه خبره؟؟
یواش بابا!کل باشگاه لرزید!!!

الان اینجایی!!قبلش کجا بودی هان هان!؟!؟آی آی!!مگر این که من نبینمت!!

کامران رفتی پشت سر من چی گفتی هان هان؟؟!میکشمت!!!

آره راست میگی...موافق میباشم باهات..یهو احساساتش توی ذوق میزنه..باشه بیشترتر دقت میکنم

کامی من باید برم..فقط کمک مالی نیست کامی..همین که دنبال کارها باشی..همین که بیای بچه ها رو ببینی..خودش کافیه..اینجا انقدر کار هست که اصلا کمک مالی توش گمه!!کلی کار داریم...تازه برنامه های مفرح هم وسطش هست!! :دی تو پول تاکسی من رو حساب میکنی ثوابش بالاتره!! :دیییییییییییی
شبت خوش باشه پسل

دیدی ستایش چه نامرده!؟؟!!به من میگه تو سری بزنم بعد حالا که زده م میگه چرا داداش من رو زدی!!!!!!واقعا آدم تو کار این جقله اه گاهی میمونه!!ازاین به بعد هرچی ستایش گفت بزن دیگه نمیزنمت!!البته از طرف اون ها!!از طرف خودم خب چرا!!کمی!!