اي خدا ...!
من چرا انقدر بد شانسم !!! صبح , وقتي اومدم , نوشته بود : آخرين فعاليت پترو شكمو : يك ساعت پيش !!! شد يه بار من و تو با هم حرف بزنيم و تو به شكمت صابون نزني ؟! شد يه بار بهت بگم دلم برات تنگ شده و تو منو نپيچوني ؟!
سنگ ....! يخ ...! بي احساس ...! شكم پرست ...! عشق غذا ...! پترو ...!
اين خيلي نامرديه پترو . من همش دو دقيقه دير تر اومدم !
وقتي اومدم , نوشته بود آخرين فعاليت تو : دو دقيقه پيش !!!
اي خدا !!! من به درگاه كي بايد ضجه بزنم ؟!!!