علیک سلام
سر زدیم و به دو دلیل به شما رای دادیم
1- از بچه ها خیلی خوشم می یاد و دوستشون دارم
2- روی هم رشته ای هام هم ( بخصوص اگه هم دانشگاهی هم باشند ) خیلی حساب می کنم
همیشه موفق باشید
دانشگاه هایه آمریکا معمولا تافل بالایه 8 میخوان مخصوصا یه جایی مثه NY یا CA یا TX، منم که گیر دادم به NYC ( .
خیلی خوشحال شدم، من ساعت 9 کلاس دارم الانم ساعت 4 هستش. باید برسم به جلسه آخر! (
Thanks so much, It was fun talkin to you, Hope you'll have a wonderful day 2morrow, Take care, Speak soon. C ya. x
تافل که مشکلی نداره، البته انتظار نمره خیلی بالا تر از 5 دارم ( ، آره وسیقه رو میدونم، ولی خوب سر همون هم بعضی وقتا بد گیر میدن. ماشالا اطلاعاتتم که زیاده، به سلامتی دادشتم رفته، دلتم واسش تنگ میشه (، خودتم که دوبی هستی، آره؟
آره درست میگی، منم همینجور فک میکنم، ولی به نظر من اگه با اسپیکینگ و لیسنینگ تقریبا همچیو آموزش بدن بهترین کاره، راستش آره، البته ادامه تحصیل ولی خب معمولا به همون چیزی که گفتی منجر میشه، باید تا سال دیگه که درسم تموم شه همه کارامو انجام بدم، این سربازیه خیلی بد قلقه، باید یه جور دورش زد.
آره درست میگی، منم همینجور فک میکنم، ولی به نظر من اگه با اسپیکینگ و لیسنینگ تقریبا همچیو آموزش بدن بهترین کاره، راستش آره، البته ادامه تحصیل ولی خب معمولا به همون چیزی که گفتی منجر میشه، باید تا سال دیگه که درسم تموم شه همه کارامو انجام بدم، این سربازیه خیلی بد قلقه، باید یه جور دورش زد.
هاها، مرسی ، راستش من وقتی متوجه شدم دلم می خواست اگه بتونم کمکی بکنم یا چیزی از بچه ها یاد بگیرم ولی نکه خیلی وقت بود سر نزده بودم، این بود که یه کم دیر شده بود بک کنم وقتی سر زدم به اون تاپیکایه کلاسا.
LOL, are man ye chand vaghti nabudam, bad az un ruzi ke tuye talare English hame goftan lotfan mese adam harf bezan manam ke nemitunestam mese adam harf bezanam dige gheibam zad! LOL, ((;
رئيس جمهور
از برخي شهرهاي ميهن بازديد كرد
و هنگام ديدار از محله ما فرمود:
«شكايتهاتان را صادقانه و آشكارا باز گوييد
و از هيچ كس نترسيد،
كه زمانه هراس گذشته است!»
دوست من ـ حسن ـ گفت:
«عالي جناب!
گندم و شير چه شد؟
تامين مسكن چه شد؟
شغل فراوان چه شد؟
و چه شد آن كه داروي بينوايان را به رايگان ميبخشد؟
عالي جناب!
از اين همه
هرگز، هيچ نديدم!»
رئيس جمهور
اندوهگنانه گفت:
«خدا مرا بسوزاند؟
آيا همه اينها در سرزمين من بوده است؟
فرزندم!
سپاسگزارم كه مرا صادقانه آگاه كردي،
به زودي نتيجه نيكو خواهي ديد».
سالي گذشت،
دوباره رئيس را ديديم،
فرمود :
«شكايتهاتان را صادقانه و آشكارا باز گوئيد
و از هيچ كس نترسيد،
كه زمانه ديگري است!»
هيچ كس شكايتي نكرد،
من برخاستم و فرياد زدم:
شير و گندم چه شد؟
تامين مسكن چه شد؟
شغل فراوان چه شد؟
چه شد آن كه داروي بينوايان را به رايگان ميبخشد؟
با عرض پوزش، عالي جناب!
دوستِ من ـ حسن ـ چه شد؟».
شاعر: احمد مطر
سلام! حتما! آواتاره خودتم هست؟ فک کنم همین آواتارت که الان اینجا هم هستش باید باشه دیگه! ا ;-)
ببخشید اینقد دیر چوای میدم، تویه صفحه خودم جواب داده بودم!!! ((-: در ضمن مرسی که خبر دادی، رای هم دادم!.
ساکت شدی
خدا فقط پیش عربای سوسمار خور نیست همونطرریکه خودت گفتی تو دل منه تو دل تو تو تموم لحظه هاست ازم ناراحت نشو وبا خودت فکر نکن که جواب .....خاموشیست.