از تو بعیده ها! بابا روزه ی رفاقتو افطار کنیم دیگه... چی بگم؟! یعنی؛ خیلی وقته ندیدمت(روزه ی رفاقت)، میخوام ببینمت(روزه رو افطار کنم)!!
دیالوگ رامین پرچمی بود تو"ضیافت"-مسعود کیمیایی. می خواست بعد از 10 سال دوستاشو ببینه... یکی جانباز شده بود... یکی شهید شده بود...
دیدی فیلمه رو فکر کنم... 200000بار تلویزیون داده!
خدا به خیر کنه!
منم چند شب پیش خواب دیدم که منو رو صندلی جلوی ماشین(کنار راننده) با طناب بستن(!) بعد رو صندلی راننده هیچکی نیست، ماشین خودش میره!! ماشینه رو هوا می رفتا! تمام فک و فامیلمونو می دیدم از بالا!
صبح پاشدم واسه بابام تعریف کردم، بابام میگه: احتمالاً تحت تاثیر واقعه ی فرستادن میمون به فضا، این خوابو دیدی. آقا انقدر من خندیدم... میمون شدیم رفت!
دیگه... همین دیگه!
دیالوگ رامین پرچمی بود تو"ضیافت"-مسعود کیمیایی. می خواست بعد از 10 سال دوستاشو ببینه... یکی جانباز شده بود... یکی شهید شده بود...

خدا به خیر کنه!

صبح پاشدم واسه بابام تعریف کردم، بابام میگه: احتمالاً تحت تاثیر واقعه ی فرستادن میمون به فضا، این خوابو دیدی. آقا انقدر من خندیدم... میمون شدیم رفت!

دیگه... همین دیگه!