م

مه شید یزدانی

عضو جدید 31
عضویت
ارسال ها
317
پسندها
412
امتیاز
0

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • .:ارمیا:.
    یا خدا! :eek:
    تو لیست تماسام آنی... میام پروفت زده 6ساعت پیش!!!!! کرامات داشتی، خبر نداشتیم؟!
    software eng
    سلام عزیزدلم.مرسی خوبم.تو خوبی؟چه عجب از اینورا!!!

    آخخخخخخخیییییییییییییییییییی.واقعنی؟مرسی عزیزم.مرسییییییییی یه دنیا مرسی مهشیدم.:redface::redface::gol:
    .:ارمیا:.
    تو آقا جلال!

    هیچ وقت ریشه ات را با تبر نزدی، اگرچه گاه با تیغ می افتادی به جان ریشت!!

    حسین قدیانی
    ---------------------
    حرفم می خواست این باشه... که آدم باید ریشه دار باشه!! حالا بعضی وقتا از قِبَل این ریشه، ریشم درمیاری... یه ریش ریشه دارِ ریشه ای!!

    و اول و آخر و ظاهر و باطن به هم می پیوندد!

    این میشه نهایتش... وقتی همه اینا به هم پیوست، شهید میشی!
    .:ارمیا:.
    راستی! یکی از بچه های ادبیات عمومی، سر بحث مولانا و شمس و ارادت مولانا به شمس، یه شبهه مطرح کرد، من پخش زمین شدم!
    فک می کنی چی گفت؟!
    گفت: استاد! اینا که انقدر همدیگه رو دوس داشتن، چرا با هم ازدواج نکردن؟! :w15:

    ینی من چشام 16 تاشد!!
    استادم که فکر می کرد یارو با این سن میدونه شمس مذکر بوده... شروع کرد از پاکیِ مولانا حرف زدن!!!!!!!:w29: [ پروردگارا! برس به داد مولانا!]

    بعد از 3 ساعت دفاع جانانه ی استاد از مولانا، یارو تازه برگشت، گفت:" اِ!! مگه شمس زن نبوده؟! "

    استاد: :eek:

    من جای استاد بودم، یارو رو از درس که هیچ... دانشگاه که هیچ... از ادامه ی زندگی محروم می کردم!!:cool:
    .:ارمیا:.
    مخصوصا اون قسمتش ک میگه:آن صورت روحانی وان مشرق یزدانی / وان یوسف کنعانی کز وی کف خود خستم
    .
    .
    .
    میخواسته بگه "مهشید"... روش نشده، گفته"مشرق"! مولوی که گذشت... ولی از این به بعد حواستو جمع کن که این موردای مناسبو الکی از دست ندی!:D
    یارانراد
    سلام ابجی خانم مهندس
    خوب خوبم بسیار خدارو شکر
    شما خوبید؟
    امیر احمد هم خوبه و همین جور شیطونی می کنه
    مسنجر نمی دونم چرا اینجوریه
    داغونه
    شهریاری 2
    ببخشید .
    فرصت خداحافظی هم نداشتم.
    شرمنده.
    خب چخبرا؟
    مگه نمیشه با گوشی هم پیغام داد؟
    فکر کنم بشه هاااا!
    نمیدونم والا.
    حالا هر وقت که دوباره لپ تاپی چیزی گیرتون اومد یه سر بزنید.
    یاعلی
    .:ارمیا:.
    برمیکشدم بالا شاهانه از این پستم
    پابست توام جانا سرمست توام جانا
    پست توام ار پستم هست توام ار هستم
    در چرخ دراوردی چون مست خودم کردی

    به به...!! میدونی چی کم داره؟! صدای شهرام ناظری... با اون سیبیلاش!!!!!! :biggrin:





    دقیقاً همین ریختیه ها موقع خوندن!!
    .:ارمیا:.
    میگم این قضیه ی "چشم عنکبوت" بعداً میشه مث داستان "citizen kane"!!(دیدیش؟! اگه ندیدی، نبین، ارزش دیدن نداره!)
    قضیه این بود که یارو داش می مرد، هی می گفت: rose bold... rose bold و ملتی رو انگشت به دهان می کرد که این چی میگه؟!
    خلاصه از اول تا آخر فیلم، هی راوی داشت این قضیه رو تعریف می کرد... آخرشم نه ما، نه راوی، نفهمیدیم rose bold چیه... کیه!

    خواستی بمیری، هی بگو" چشم عنکبوت"، ملتو سرکار بذار، بخندیم!!:surprised:
    .:ارمیا:.
    ج پیغوم بعدی... آقا بی خیالِ "بازخواست" و این حرفا! اونا جوجه بازخواست بود!
    الان ملت علت فعال نبودنِ بسیج دانشجویی و سایر تشکلهای دانشجویی رو از ما می پرسن. بعد می گن: "من در اینترنت شما رو دنبال می کنم که یه وخ حرفی نزنی که عمل نکنی!"
    چنانکه گویا ما مسئول تشکلهای دانشجوییِ خاورمیانه هستیم! اوشون هم از کرام الکاتبین!
    یعنی تا این حد من آدم مهمی هستم تو این جامعه ها! کرام الکاتبین بهمون پ.خ میدن!:)

    خلاصه ما که تا جای ممکن بازخواستهارو تو مغز معیوبمون تبدیل می کنیم به "امر به معروف" و سپس بخشی از آنهایی را که در خود میابیم، جذب و مابقی را دفع می نُماییم! بلی...!
    .:ارمیا:.
    ای معاند! :دی بگو کی گفته ارزش زن به لچک سر کردنه تا قرمه قرمه ش کنم!!!:w08: زن خودش همینجوریا با ارزش هست... اگه خدا گفته "حجاب" واس این گفته که بعضی از مردای نالوطی "ارزش دزدی" نکنن!! :w16:
    م


    یه روزایی هم تو زندگی آدم هس که حرف زیادی می زنه!
    و بدیش اینه که فک می کنه خیلی حرفای مهمی هم زده!

    و از این که سرش تو آخور دیگرانه احساس غرور می کنه!

    همچین آدمایی رو فقط باید مث گاو آهن ازشون کار کشید!
    چون یه توبره که جلو پوزه شون باشه براشون کافیه، تا آخر دنیا برات حمالی می کنن....
    .:ارمیا:.


    ایشون نرشون هستن!!

    نرشون! ایشون مهشید هستن!!

    چقدر خوفه...! مار به این شرف داره!:w45:
    .:ارمیا:.


    این، اون یاروییه که من تو زیرزمین خونه هه دیدم... کشف کردم که اسمش بالشت ماره!! شانس آوردیم اونی که ما افتخار آشناییشو داشتیم، ماده بوده، زیاد فعال نبوده، نرش بالداره!!!!!![img]
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا