مهندس خرده پا
پسندها
850

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • اری خود انرا از یونان باستان همی به چپاول به دست اورده ایم
    خوب انها نیز از ما دزدیدن نمودندیس./
    باور کن اصلا قهوه تلخو ندیدممممممممممم
    ن استاد من بعضی وقتا روزی 4وعده هم میخورم....روزی 2وعده ک اصلا نمیشه.....استاد خیلی خطرناک هستید همی.....
    خخخخ..خرزو خان ی ساله ک پاکه...رفته کمپ..
    فعلا ک نشستیم ولی فردا میخا برم اتوسارو ببینم برا همین باید زودتر بخابم ک بدقول نشم...
    اگه نیاد من چکار کنم:( اگه نیاد منم نمیام دیگه:cry:
    خوب دو ساعته ما رو اینجا کاشته و اصلا کود و ابی هم بهمون نداده././
    تازه بهشم نمی تونی پیام بدی..//......راستی چجوری بفهمیم الان کجاست
    بدک نیست...برو بابا چاخان..زبانی است مختص خود:biggrin:
    ادمای قهوه تلخ همینجوری حرف میزنن دیگه...توجه بنموییدی...
    بگو بهت رو دادم پر رو نشو ها..... کاری نکن گرد نخودو قدغن ککنم
    خوب دیگه مهم استارت زدنه......کی بلند شم دیگه دست اجیمه
    پ بگو دلش کتک میخواد....... بگو اگه جرات داری نیا./
    چی چیو خفش میکنم:mad:
    چپ نگاش کنی با من طرفی...
    دوباره دلت کتک میخاد...چماغو بیارم...بزنم تو سرت؟؟؟:mad:
    خرزو بخان میگه:مخلص باش تا اموراتت بگذره...خخخخ
    نه اینکه خیلیم پای نت نشستی تو...
    اتوسا امشب میگفت ب بچه ها بگو حلالم کنن شاید دیگه نیام:cry:
    پ نکند ما را همی زن پنداشته ای .. ما خود روزی 2 وعده تناول مینماییم........... ن پ ما همی شکمو میباشمیسیوس......خوب دیگر..
    باشگاه ووشو ولی به دلایلی الان کیوکوشین....
    ن استادگرامی خب ی پسرم دیگه ....خب پسرا هم ک خیلی غذا میخورن....یعنی من الان شکموام؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چرا ترم دیگه استاد؟؟؟باشگاه چی میرید؟؟؟
    پ این که خرزو خان بود .نه عمت....مخلص خرزو خان نیز می باشیم
    پ کی بشینه پا نت..
    سلامت باشی..بگو بیاد خیلی وقته ندیدمش...چیکار میکنه؟
    مونا نیومد./
    مام فقط همین 2 تا استاد از آدمای نیک روزگار بودن برامون...خداییش چن تای دیگم بودن ک خوب بودن ولی این 2 تا حسابشون با همه جداست...
    وای چقد جالبه اولین باره ی همچین چیزی میشنوم....خوش ب حالتون....ما ک اساتیدمون انگار از دماغ فیل افتاده بودن انگار ن انگار خودشونم ی روزی دانشجو بودن...
    اره عمم اینجاس...(سلام پسرم خواهش میکنم اختیار دارین....ممنون ب لطف خدا خوبم شما خوبی پسرم؟؟؟:cool:)
    تنبل خان...خودت شام درست کن خو...
    راستی آتوسا سلام رسوند...
    پ این چه شاگردی میباشندی که شکمو نیز همی میباشندی البته اندی معذرت همی میخواهمی ها ././.... ولی کلاسمان باشد برای ترم اینده همی./
    خوب در باشگاه به سر میبردیم تا الان./..
    نه اختیار دارین شما....
    اره خیلی بیشتر از این حرفااا...اخه خیلی ماه هستن ایشون...فقط با ایشون و یکی دیگه از اساتیدمون راحت بودیم چون واقعا خیلی دلسوزانه برامون زحمت می کشیدن...
    ما با اینکه درسمون تموم شده ولی هنوز باهاشون در ارتباطیم...میریم بشون سر میزنیم...حتی وقتی ک ما دیر میریم اونا بهمون زنگ میزنن و جمع میشیم دانشگا
    عهه مگه عمه تونم اینجان..سلام عمه خانوم ببخشید نشناختم.....حال شما خوبه
    خوب میخواست شام درست کنه ... تازه اخرشم تو نمازخونه پیداش کردم داشت 90 نگاه میکرد ..بیکاره واسه خودش
    خواستم برم به سرپرست خوابگاه بگم پیجش کنه که دیگه پیدا شد./.... جدی بچه ها از این کارا میکنن....ب
    تنها چیه هر اتاق 300 نفر ادم توشه./
    شام نمی خورم ..حوصله ندارم....تازه دوستم داره یه چیز درست میکنه منم چتر میشم یه چیز گیرم میادش
    ممنون استاد....قرار بود کلاس خصوصی بذارید برا من پ کجا رفتید؟؟؟چرا هنوز شام نخوردید؟؟؟من ک شام خوردم ولی الانم خیلی گشنمه...
    نه با عمم بودم...
    خو تو ب هم اتاقیت چکار داشتی...گم شده بود؟
    خو میرفتی اسمشو میدادی ب متصدی مسجد محلتون ک سریع تر پیدا بشه...یک پسر بچه گم شده یابنده محترم لطفا اونو ب احسان برسونه...
    تنهایی ملتو تو باید پر کنی..
    باشه حالا خواهش میکنم....
    خاهشا اول برو شامتو بخور بعد بیا بشین پای نت
    من فقط ی بنده گنهکارم ولی ب روی چشم براشون دعا میکنم ک خدای مهربون بهشون صبربده....چ جالب یعنی تا این اندازه با استاداتون راحت بودین؟
    با منی؟؟؟؟؟

    نه خوب هم اتاقیم نبودش تا رفتم پیداش کردم دیر شد..
    خوب تک تک اتاقارو باید میرفتم ..هر اتاقی هم میرفتم بحث داغ بود نمی شد که تنهاشون بذارم././.
    خلاصه این شد که الان مجبورم عذر خواهی کنم./.
    تازه هنوزم شام نخوردم./
    ممنونم...دعا کنید ک خدا صبر بده بهشون...
    نه خواهش میکنم...
    داستان داره...میدونید ما یه استاد داشتیم..ینی داریم ک خییییییییییلی قبولش داریم...
    ایشون بهمون میگفت مهندسین خرده پا...
    مام از رو حرف استادمون این اسمو انتخاب کردیم...
    آجی اگه میخوای بری من مزاحمتون نباشم....از خدا میخوام خودش همدمش بشه وآرومش کنه....نگران نباشید کلید همه چی دست خدای مهربونه از خدا کمک بخواید....خوش ب حال آجیت ک اینقد برا دیدنش خوشحالید.....
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا