خواهش ميكنم آبجي گلم فقط يه غلط املايي دارد اونم نداري زغبار رو سرهم نوشتم ببخشيد...
-
هر گاه خردمند پیر شود ، خرد او جوان گردد . و هر گاه نادان پیر شود ، نادانی او جوان گردد . .
ما که هستیم هر طور راحتید
اومدید مادر خدمتیم
آبشارها رو حتما برید خوبه
راهنما خوستی روما حساب کنید
به خدا من 23 سالمه یه بار هم رفتم توش خونمون هم تقریبا پیشش بوده
دیگه کجاش (خرم آباد)رفتید
وای مرسی داداشی من عاشق این شعرم
همیشه میخونمش..
ب كجا چنين شتابان؟گون از نسيم پرسيد.دل من گرفته زينجا،هوس سفر نداريز غبار اين بيابان؟همه آرزويم،اماچ كنم ك بسته پايم....ب كجا چنين شتابان؟ب هر آن كجا ك باشد ب جز اين سرا سرايم.سفرت بخير! اما،تو و دوستي،خدا راچو از اين كوير وحشت ب سلامتي گذشتي،ب شكوفه ها، ب باران،برسان سلام ما را.شفيعي كدكني.....
به خدا من 23 سالمه یه بار هم رفتم توش خونمون هم تقریبا پیشش بوده
دیگه کجاش (خرم آباد)رفتید
اگر برنامه ((الف)) به نتیجه نرسید ، آرام و خونسرد باش.الفبا31حرف دیگر هم دارد.
ما که از اینا زیاد داریم ای مال شما
خرم آباد اومدی
چی می شد اگه خدا امروز وقت نداشت به ما برکت بده ، چرا که دیروز ما وقت نکردیم از او تشکر کنیم .
چی می شد اگه خدا فردا دیگه ما را هدایت نمی کرد ، چون امروز اطاعتش نکردیم .
چی می شد اگه خدا امروز با ما همراه نبود ، چرا که امروز قادر به درکش نبودیم . . .
.
همیشه قیمتی ترین چیزها آنهایی نیستند که در دوردست ها دنبالشان میگردیم
گاهی همه هستی در کنار ماست ، کم سویی چشمهاست که ما را به بیراهه می اندازد . . .
جایگاه انسانیت هرکس ، قلب خاموش اوست ، نه دهان پر حرفش . . . (خلیل جبران)
رویای مرگ شاید بهانه ایست برای تحمل کابوسی به نام زندگی . . .
ما که دیگه از این قلعه سنگی سیر شدیم به شهرداریتون بگید بیان ببرنش برا شما
خـوشـبـخـتـی
مـلاقـاتِ دوبـاره چـشـم هـای تـوسـت
حـتــی اگــر در نـگـاه تــو ،
تـصـویـری از رویـای بـاهَـم بـودنمـان نـبـاشــد . . .
منظورش قلعه فلک افلاک خرم آباد بوده
ولی من بدم از دختر چشم بادومی میاد تمی دونم چرا
قدرتِ کلماتت را بالا ببر نه صدایت را !
این باران است که باعث رشد گلها میشود نه رعد و برق !!
آجي نري آلان برميكردم...
زیادی که خودتو دست پایین بگیری میفتی زیر پای کسی که یه روز به اوج رسوندیش !
نگاه کن آن دور دستها يکي تنها به انتظار ايستاده
لبخندي عاشقانه ، دستي برايش تکان بده…
تا بشکند حصار سنگي تنهايي اش... -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...