مهندس خرده پا 2
پسندها
567

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • زير بارون راه نرفتي
    تابفهمي من چي ميگم
    تو نديدي اون نگاه رو
    تا بفهمي از كي ميگم.

    چشماي اون زير بارون
    سر پناه امن من بود
    سايه بون دنج پلكاش
    جاي خوب گم شدن بود

    تنها شب مونده و بارون
    همه ي سهم من اين بود
    تو پرنده بودي من سرو
    ريشه هام توي زمين بود

    اگه اون رو ديده بودي
    با من اين شعر رو مي خوندي
    رو به شب دادمي كشيدي
    نازنين ! چرا نموندي ؟

    حالا زير چتر بارون
    بي تو خيس خيس خيسم
    زير رگبار گلايه
    دارم از تو مي نويسم

    تنها شب مونده و بارون
    همه ي سهم من اين بود
    تو پرنده بودي من سرو
    ريشه هام توي زمين بود
    ای دردت به جونم که قبول کردی
    صاحبش سلامت
    نه عزاداری کردیم من دعا کردم وسریع اومدم که بدجور دلم پیشت بود
    تومی آیی

    تو می آیی تو می آیی
    یقین دارم كه می آیی
    زمانی كه مرا در بستر سردی
    میان خاك بگذارند تو می آیی
    ایشاا... حتما قهرمانه فدات
    چکارش کنم خوب بند نمیاد تا جواب خوبی بشنوه
    نیومدی
    من دارم آماده میشم برم حسینیه
    ساعت10.5یا11میام باشی مرسی
    در غریبانه ترین لحظه ی تنهایی خود
    چشمهایم را که در آن دریایی از محبت موج میزند به تو خواهم بخشید
    تا هیچ گاه به پاکی احساسم شک نکنی
    بلندترین شاخه ی درخت ، یک واژه را می فهمد ، و آن هم “تنهایی” ست
    واسه من تنهایی درده درد هیچ کسی را نداشتن
    هر گل پژمرده ای را تو کویر سینه کاشتن
    دیگه باور کردم اینو که باید تنها بمونم
    تا دم لحظهء مردن شعر تنهایی بخونم
    بازه قهر کرد بابا شما که چیز دیگی به قرآن بمون ولا اولین دختری که به نظرم عالی هستی
    باشه چچچچچچچچچچچچچچچچچچچشم
    آره تقریبا وزیاد خوسم از دختر نماد
    بابا میگم مثل همبم من که شاگرد آخرم وششششششششششششششیطون
    به خدا وقتی یکی میشینه پیشم از خنده میمیره
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا